زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 5:44 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 754
نویسنده پیام
admin آفلاین


ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پژوهشی در موسیقی واثرات آن
نویسنده : هادی اسپنانی
منبع : اختصاصی راسخون


چکیده

در این مقاله که عنوان آن «پژوهشی در موسیقی واثرات آن» می باشد، سعی شده هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ علوم تجربی، تحقیق مختصری راجع به موسیقی و اثرات آن انجام گیرد. بحث موسیقی از جمله مباحثی است که با وجود این که دارای قدمت زیادی است ولی درعین حال، جزو مباحث روز بوده و از جمله مسائلی است که مخصوصاً جوانان زیادی را به خود مشغول داشته و بالتّبع سؤالات زیادی پیرامون آن مطرح شده و می شود. موسیقی را از جنبه های مختلفی ازجمله، فقهی، هنری و...می توان بررسی کرد، ولی آن چه بیشتر در این مقاله مدّنظر بوده، نگاه به موسیقی هم از جنبة علوم تجربی وهم ازمنظردین است که درکل، در مورد اثرات موسیقی برجسم و روان انسان، مطلب مختصری به دست می دهد. در مورد اهمّیّت وضرورت چنین بحثی همین بس که این بحث از قدیم الأیّام مطرح بوده ولی بیشتر جنبة فقهی آن مدّ نظر بوده و از جنبة علم تجربی کمتر مورد توجّه واقع شده لذا در این مقاله سعی شده بیشتر به جنبة علم تجربی پرداخته شود.این مقاله در 5 فصل تنظیم شده که در دو فصل نخست به تعریف موسیقی و انواع آن پرداخته و نیز ارتباط واژة موسیقی با واژة غنا ازنگاه مراجع عظام مطرح شده، سپس دریک فصل مجزّا وطولانی تری به انواع اثرات موسیقی بر جسم و روان که در بخشهای مختلفی ازآن، از روایات وآیات قرآن استفاده شده پرداخته شده است. و امّا فصل چهارم، برای آشنایی با نظرات علما و دانشمندان اسلام وغرب، راجع به موسیقی تنظیم شده ودر فصل آخر نیز بحث مختصری راجع به موسیقی درمانی وصحّت آن انجام شده است و درکل یک بحث نسبتاًجامعی که راجع به موسیقی نیاز بوده عنوان و ارائه گردیده است.
کلیدواژه : موسیقی، غنا، تأثیر، جسم، روان.

مقدّمه

آن چه در این نوشتارآورده شده است پژوهشی است پیرامون موسیقی و انواع آن و اثرات موسیقی بر جسم و روان انسان که البتّه اثرات آن بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است.آن چه در این زمینه بیشتر مورد توجّه صاحب نظران بوده است پرداختن به موسیقی ازجنبة فقهی آن بوده است وکمتر به جنبة تأثیرات آن و خصوصاً تأثیرات جسمی آن پرداخته شده است. لذا برآن شدیم تا از جنبة تأثیرات جسمانی و فیزیکی نیز آن را بررسی کرده تا هم از یک زاویة جدید به مسئله پرداخته شود و هم این که به برخی سؤالات جدید مطرح شده پاسخی هر چند مختصر داده شود.
همان گونه که بیان شد اگر چه این بحث دارای سابقة طولانی است و از دیر باز مطرح بوده است ولی امروزه نیز جزو مباحث روز، مطرح است وعموم مردم، خصوصا ًجوانان با آن در ارتباط اند وگویا جزءلاینفکّ زندگی ما شده است. از طرفی نیز این هنر به ابزار و وسیله ای برای انتقال فرهنگ و حتّی تغییر فرهنگ جوامع، مبدّل گشته است و این گونه مسائل برضرورت تحقیق بیشترراجع به این هنر وکارایی آن و اثرات آن می افزاید.هم چنین همان گونه که مطرح شد بیشترین اثرات، راجع به هنر موسیقی به جنبة فقهی آن بر می گردد ولی از کتاب ها و مقالاتی نیزکه در این زمینه نگاشته شده است، نباید چشم پوشی کرد و ما نیز در این نوشتار که به روش اسنادی ـ کتابخانه ای تهیّه شده از برخی از آنها بهره برده ایم.برخی از این کتابها عبارتند از: تأثیر موسیقی براعصاب وروان، نوشتة زنده یاد، حسین عبداللّهی خوروش، موسیقی ازدیدگاه فلسفی وروانی، نوشتة علّامه محمدتقی جعفری، تاریخ موسیقی، نوشتة سعدی حسنی، بخشی ازکتاب سلامتی وطول عمر در احکام اسلام، نوشتة مهدی طاهری، بخشی ازکتاب نکته های ناب، نوشتة حسن قدّوسی زاده و نیز برخی از مقالات که در این زمینه نوشته شده اند.ازجملة وجه امتیاز این مقاله این است که مطالب این نوشته ها را به صورت موجز و مختصرجمع کرده و برخیمطالب پراکنده و زاید را ازآنها حذف کرده وآن چه در این باره مورد نیاز بوده است در حدّ این نوشتار ارائه گردیده است.بالأخره بعد از تحقیق دربارة انتخاب موضوع و پس از انتخاب آن به خاطر اهمیّت آن و پس از ارائه به مسؤولین مورد تأیید قرارگرفت و مشغول به تنظیم آن شدیم. البته درتنظیم آن مشکلاتی نیز پیش روی ما قرارداشت؛ ازجمله این که در این زمینه، کتابهای اندکی نوشته شده وکمتر قلم فرسایی شده است لذا منابع قابل دسترسی در این باره محدودتر می باشد. هم چنین بعد از رجوع به منابع ، بعضاً استناد به منابعی شده بود ولی از ذکر آن منابع به صورت کامل ودقیق، صرفنظر شده بود وحتّی گاهی مطلبی مستند به منبعی شده بودکه بعد از مراجعه به آن منبع چنین چیزی یافت نمی شد.یا مشکلات دیگری که نیازی به اطالة کلام در این مورد نیست.این مقاله، پیرامون 5 سؤال کلّی و جواب آنها تنظیم گشته که این سؤالات شاکله و پایة این مقاله را تشکیل می دهد و هرسؤالی یک فصل ازمقاله رابه خود اختصاص داده است که هرفصل، جواب یکی ازآن سؤالات وسؤالات ریزتر دیگر است و مجموعاً اطلاعات کلّی دراین زمینه رابه خواننده می دهد.

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber &
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 1 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
سؤالات کلّی هرفصل عبارتست از:
1ـ موسیقی چیست؟ وانواع آن کدام است؟
2ـ فرق موسیقی وغنا چیست؟
3ـ موسیقی چه تأثیری برانسان دارد؟
4ـ نظرعلما و دانشمندان در مورد موسیقی چیست؟
5 ـ آیا موسیقی درمانی واقعیّت دارد؟
البته تذکّراین نکته لازم است که در این نوشتار با توجّه به ظرفیّت وگنجایش آن، مطلب آمده و ممکن است مطالب فراوان دیگری نیز باشدکه به جهت اختصار، بیان نشده باشد و این مسئله در نقل قول افراد و دانشمندان و علما نیزصدق می کند یعنی ممکن است در میان دانشمندان، تنها به ذکراقوال برخی از آنان اکتفا شده باشد و این فقط به جهت رعایت اختصار بوده وترجیحی دراین مسئله صورت نگرفته است. ولی پیشاپیش از نواقص موجود، عذرخواهی می نمائیم.

فصل اول : موسیقی و انواع آن

در این فصل برآنیم که تعریف مختصری از موسیقی ارائه داده و با اقسام آن آشنا شویم که البتّه محصوردر این اقسام نبوده و ممکن است به اعتبارهای مختلف، اقسام مختلفی پیداکرد، ولی در یک تقسیم بندی کلّی می توان آن را به اقسامی که بعداً خواهد آمدتقسیم نمود.

تعریف موسیقی

برای موسیقی تعریفهای زیادی ارائه شده و از زوایای مختلفی به آن نگریسته شده است . موسیقی را می توان هم ازلحاظ لغوی و هم از لحاظ اصطلاحی مورد بررسی قرارداد. این واژه، یک واژة یونانی است که به آن «موسیقیا»گفته می شود و ازآن به عنوان غنا ولحن نیز یاد شده است :
«بدان که موسیقی در لغت یونان، لحن است و لحن عبارت است از اجتماع در نغم مختلفه که آن را ترتیبی محدود باشد و بعضی این قید را زیاده کنند که کلام مفید بدان مقرون بود....و بعضی این قید را زیاده کنند که آن کلام، دال بر معانی که محرّک نفس باشد به تحریکی که ملایم غرض و لفظ او موزون باشد(1)هم چنین درتعریف موسیقی گفته شده« عبارتست ازاصوات وآهنگهایی که انسان را در عالمی که برای وی قابل توصیف نیست سیر می دهد و چنان بر اعصاب آدمی مسلّط می شودکه گاهی می خنداند ، گاهی می گریاند گاهی اعضاء و جوارح انسان را بدون اختیار به حرکت در می آورد، و زمانی تهییج عشق و شهوت می کند و آدمی را برده و غلام خود ساخته و بر اعصاب ، فکر ، عقل و روانش فرمانروایی می کند».(2)مانند ساز زدن فارابی دربزم سیف الدّوله که با ساز زدن او مدّتی همه خندیدند و باتغییر آهنگ، همه را به گریستن وا داشت و در آخر بانواختن آهنگی دیگر ، همه اهل مجلس را به خواب فروبرد و سپس ازآن مجلس خارج شدکه این جریان در تاریخ ، مشهور است.«ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی دانسته و فیلسوفان اسلامی نیزاین قول راپذیرفته اند ولی از آنجاکه همة قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلّم و غیرقابل تغییر نیست ، بلکه ذوق و قریحة سازنده و نوازنده هم درآن دخالت تام داردآن را هنر نیز محسوب دارند».(3)زیبایی موسیقی بر حسب اثری است که درذهن و احساسات شنونده می گذارد . این هنر با دقّت و محاسبه و اندازه گیری دقیق انجام می گیرد شاید به همین خاطر است که در تقسیم بندیهای علوم قدیم و همان گونه که ذکرشد از شعب علوم ریاضی به حساب آمده است.

انواع موسیقی

شاید دریک تقسسیم بندی بتوان موسیقی را به دو دسته تقسیم کرد : 1ـ موسیقی طبیعی. 2ـ موسیقی هنری.
موسیقی طبیعی : عبارت است از اصوات و نغمه هایی که ازطببیعت و یا از حنجره حیوانات شنیده می شو د ؛ مانند صدای برگها و درختان هنگام وزیدن باد و یا مثل آواز پرندگان وموسیقی هنری : عبارت است ازآهنگهایی که انسان با وسایل مصنوعی(چون ویولون،گیتارو...) می سازد.تفاوت موسیقی طبیعی و مصنوعی یا هنری را شاید بتوان در این مسئله دانست که آهنگ های طبیعی دارای سیر ملایم و یکنواخت هستند لذا همواره برای انسان جذّاب و مفرّح و مسرت بخش بوده و بر نشاط انسان به صورت واقعی می افزاید و این مسئله کم و بیش شاید برای همه اتفاق افتاده ولی آهنگهای مصنوعی این گونه نیستند بلکه دارای ارتعاشات وزیر وبم های گوناگونی هستند و لذا به نسبت این ارتعاشات و زیروبم ها سلسله اعصاب از آن اثر می پذیرند و چون یکنواخت نیستند اثرات آن زیان بخش خواهد بود. در موسیقی هفت دستگاه اصلی و البته دستگاههای فرعی نیز وجود دارد و هرگونه صدایی که انسان تولید کند در یکی از این دستگاهها می گنجد . بالأخره بعد از آن که موسیقی را به طبیعی و هنری تقسیم کردیم موسیقی هنری نیز خود ازلحاظ فقهی به موسیقی حلال و موسیقی حرام تقسیم می شود.اگر موسیقی غنا باشد و جزء موسیقی حرام شناخته شده باشد، قطعاً در انسان تاثیرات منفی بسیاری خواهد گذاشت . البته در برخی از مراکز انرژی‌ درمانی ثابت شده است که اصوات آثار بسیاری بر احساسات و روح بشر برجا می‌گذارد که هم ممکن است سودمند وهم زیانبار باشد و در آینده درباره اثرات منفی یا مثبت آن مطالبی خواهدآمد.

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 2 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
فصل دوم : فرق موسیقی و غنا چیست ؟

بعد از آشنایی کلّی باتعریف موسیقی وهمچنین انواع موسیقی، بدنیست به جواب سؤالی که در ذهن افراد زیادی هست بپردازیم وآن این که چه تفاوتی میان موسیقی و غنا وجود دارد؟ و مرز این دو کدام است؟ برای پاسخ به این پرسشها از نظرات علما و مراجع بهره می گیریم.
حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله):
«غنا یعنی ترجیع صدا به نحوی که مناسب با مجالس لهو باشد که ازگناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است . ولی موسیقی نواختن آلات آن است که اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است . واگر به آن نحو نباشد فی نفسه جایز است و اشکال ندارد».(4)
حضرت آيت الله صافي گلپايگاني(حفظه الله):
«غنا عبارت از آوازي است که مشتمل بر ترجيع و صوت و طرب انگيز و مناسب با مجالس طرب باشد و موسيقي گاه بر غنا وگاه بر آلات مختلف موسيقي مانند تار، سنتور، دف و غيره اطلاق مي شود. موسيقي را اگر به همان معناي غنا و آوازها و سازها و بکار گرفتن آنها بدانيم ، فراگرفتن موسيقي که از قديم الايّام بين اهل لهو و بزم متداول بود و در کشورها و مناطق مختلف انواعي از آن بکار برده مي شده و مي شود همه حرام است».(5)
حضرت آيت الله فاضل لنکراني(ره):
«غنا عبارتست از آوازی که درآن صدا را در گلو می گردانند که به زبان عرفی چهچه می گویند و طرب (تحوّل غیر اختیاری در مستمع) انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد.... غنا صوتی است که باترجیع و طرب همراه باشد ومناسب مجالس لهو و لعب باشد».(6)

سؤال : اگر استماع موسيقي هيچ گونه تأثيري در انسان نداشته باشد، آيا باز حرام است؟

جواب همه مراجع : اگر از نوع موسيقي حرام باشد، گوش دادن به آن جايز نيست ؛ هر چند در شخص تأثيري نداشته باشد. (7)تبصره: موسيقي حرام ، غالباً آثار ناپسندي دارد و باعث بيگانگي از خدا و تحريک شهوت و آلودگي به مفاسد ديگر مي شود ولي حکم، تابع اين امور نيست و اگر به فرض، در موردي موسيقي حرام ، هيچ تأثيري در روح و روان انسان برجاي نگذارد باز گوش دادن به آن جايز نيست.

اولین غنا :

بنابر آنچه در معارف اسلامی آمده است:«اولین کسی که مرتکب غنا شد ، شیطان بود(8)و ازآن به بعد غنا رواج پیدا کرد. همچنین در روایتی از امام جعفرصادق(علیه السلام)آمده است : « وقتی آدم رحلت نمود ابلیس و قابیل بارحلت او خوشحال شدند،آن دو در اجتماع شرکت کردند و به نشانة شادی برای مرگ آدم از تنبورها و وسائل لهو (موسیقی) استفاده کردند پس هرکس در روی زمین از این وسائل لذت می برد از پیروان آن می باشد»(9)
باید دانست در متون دینی واژۀ موسیقی به چشم نمی خورد ولی به جای آن واژه های غنا ، لهو ، ملاهی و مصادیق آلات موسیقی مانند : مزمار(نی و فلوت)، معزف (تار) ، عود ، طبل ، تنبور و مانندآن به کار رفته است.

فصل سوم : اثرات موسیقی برجسم و روان.

حال که تفاوت موسیقی وغنا و احکام آنها دانسته شد به یکی ازمهمترین بخشهای این نوشتاریعنی انواع اثرات موسیقی برجسم و روان انسان می پردازیم. دربارة حوزة تأثیرگذاری موسیقی و این که اصالتاً مخاطب آن کدام یک از این دو (جسم و روان) هست باید گفت : « مخاطب حقیقی این هنر ، مغز و روان انسانها است ، نه حس بینایی و نه حس شنوایی ؛ زیرا این دو حس چیزی جز واسطه انتقال اصوات فیزیکی به مغز و روان انسانها نیست .تیز گوش ترین انسانها که دریافت درونی از معنای موسیقی ندارند ، هیچ درکی درباره آن نمی توانند داشته باشند ، حتی تفسیر و چگونگی برداشت انسانهایی که در یک جامعه و در پوشش یک فرهنگ و یک محیط و سرگذشت زندگی می کنند گوناگون می باشد،اگرچه همه آنان ازحس شنوایی مساوی برخوردار بوده باشند(10)

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 3 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
ولی بالاخره اثر موسیقی دوگونه است :1ـ اثرات معنوی 2ـ اثرات جسمی.

اثرات معنوی و روحی موسیقی:

روح انسان ، مهم ترین جنبة وجودی انسان است، لذا هر آن چه که برآن اثر بگذارد می تواند در کمال و سقوطش، مؤثّر باشد. از این جا اهمّیت اثر موسیقی بر روح و روان انسان مشخّص می شود. ما در این بخش مهمترین آثار موسیقی را بر روح بررسی می کنیم:

1ـ گمراهی و غفلت ازخدا :

از بزرگ ترین آثاری که برای موسیقی ذکر شده است دور شدن از یاد و ذکر خداست . قرآن در سورة لقمان يكى از عوامل گمراهى و ضلالت را «لهو الحديث» دانسته است. «ومِن النّاسِ مَن یشتری لَهوالحدیثِ لیُضلَّ عن سبیلِ الله(11)«لهویعنی غفلت ،یعنی دورشدن از ذکرخدا ، دورشدن از معنویت ، دورشدن از واقعیتهای زندگی ، دورشدن ازکار وتلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بی بند وباری».(12) در روايات اسلامى از «لهو الحديث» نیز به «غنا» تفسير شده است.(13) شنيدن غنا و موسيقى آن چنان اراده انسان را سست و غريزه جنسى شخص را تحريك مى‏كند كه شخص را از ياد خدا و قيامت باز می دارد لذا ازعوامل گمراهی به حساب می آید.

2- گرايش به فساد :

غنا و آواز مطرب و لهوى، انسان را به سوى شهوت و فساد اخلاقى مى‏كشاند و از راه پرهيزكارى باز مى‏دارد.مجالس غنا و موسيقى، معمولاً جزو مراكز مفاسد گوناگون است و این خود دلیل روشنی است بر این که موسیقی درگرایش به فساد نقش مؤثّری دارد . در حديثى از نبى اكرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) آمده است : «الغناءُ رقية الزنا»:«غنا نردبان زنا است».(14)

3 ـ سوء عاقبت :

برای اثبات سوء عاقبت، به واسطة غنا و موسیقی به یک داستان کوتاهی که در زمان امام صادق (علیه السلام) اتفاق افتاده اکتفا می کنیم ، چرا که آن چه در زمان آن بزرگواران رخ داده، صرفاٌ یک داستان نیست بلکه باید عبرت برای سایرین وآنان که در زمانهای بعد می آیند قرار بگیرد. مردی به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی) می نوازند . چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول می دهم، تا صدای آنها را بیشتر بشنوم.امام فرمودند: « این کار را نکن. در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذری نداری ؛ مگر سخن حق را نخواندی که می فرماید : گوش، چشم، دل، مسئولند و در برابر کارهایی که کرده اند، مورد سؤال واقع می شوند. » مرد عرض کرد : به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی دهم و از اوآمرزش می طلبم . امام سپس فرمودند: «برخیز و غسل کن و آن چه می توانی نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چه بد حال وتیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا می رفتی.» (15) همین داستان کوتاه، خود مؤیّد بزرگی بر مطلب ما می باشد و تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل.

4- قساوت قلب :

يکي از اثرات شوم موسيقي بر روان انسان ها پديد آوردن بيماري قساوت قلب در انسان مي باشد. و مويّد اينکلام، سفارش رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) به حضرت علي (ع ) مي باشد كه به ایشان فرموده اند:« يا على؛ سه كار دل راسخت كند: گوش دادن به آواز و موسيقى و شكار و به دربار سلاطين رفتن(16) افرادي که مداومت بر گوش دادن به موسيقي و مطربي دارند قلبشان مريض مي گردد. و نتيجه اين سختي و قساوت قلب اين مي شود که ديگر موعظه و پند در اين قلوب اثر نمي کند. زيرا طبق آيات قرآنی از آثار گناهکاري ، قساوت قلب است.خداوند متعال درقرآن مي فرمايد : قلوب افراد گناهکار مانند سنگ است يا سخت تر از سنگ . زيرا برخي از سنگ ها از ميانشان آب بيرون مي آيد يا از ترس خدا از بلندي ها فرو مي افتد.(17) ولي قلوب افراد گناهکار به قدري سخت است که ديگر چيزي از پندها و موعظه هاي الهي در آن اثر نمي نمايد.نشانه و علامت اين بيماري آن است که اين گونه افراد وقتي در مجلسي قرار مي گيرند که در آن سخن از خدا و قرآن و ياد مرگ و آخرت است، اهل موسيقي، حالشان بد مي شود و دوست دارند زود از اين گونه مجالس خارج شوند و بر عکس اگر در جايي باشند که سخن از دنيا و سرگرمي هاي گمرا ه کننده باشد . به اشتياق بر آن توجه مي کنند و دوست ندارند که تمام شود و باز تاييد کنندة سخنان فوق،آية 6 و7 سورة لقمان است که در آية 6 در مورد اهل «لهوالحدیث» توضيح و بلافاصله درآية 7 که مورد بحث ما است مي فرمايد: و چون آيات و گفتارما بر اهل لهو و موسيقي خوانده شود دوري گزينند و روي برگردانند و تکذيب آن گفتار نمايند مانند کسي که آن را نشنيده و گويا در گوش هاي ايشان سنگيني است از شنيدن آيات ما پس به ايشان عذابي دردناک را مژده بده.

5- از بین رفتن حيا :

امام صادق(علیه السلام) در این رابطه در حدیثی می فرمایند :«مَن ضُربَ في بَيته بَربَطٌ أربعينَ يوماً سلَّطَ اللهُ عليه شَيطاناً يُقال له القَفَندَر فلا يَبقي عضوٌ مِن أعضائه إلّا قَعدَ عليه فإذا كانَ كذلك نزعَ منه الحياءُ ولم يُبال ما قال و لا ما قيل فيه»(18)«كسي كه در خانه اش چهل روز بربط ( نوعي تار ) نواخته شود خداوند متعال شيطاني را به نام قفندر بر او مسلّط مي كند كه عضوي از اعضاي وي باقي نمي ماند مگر اينكه او را در برمي گيرد و هنگامي كه اين گونه شد حيا از او گرفته مي شود به گونه اي كه نسبت به آنچه به او گفته مي شود بي تفاوت مي گردد».در خصوص اهمّيت حيا نيز خوب است بدانيد رسول خدا (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) در این باره فرموده اند : «حيا و ايمان با همديگر وابسته‏اند چون يكى از ميان برود، ديگرى هم از ميان مى‏رود».(19)و باز در اهمیّت حیا درحدیثی آمده است که:«کسی که حیا نداردایمان ندارد(20)شهید مطهّری در کتاب تعلیم وتربیت در اسلام به نقل ازمسعودی در مروّج الذّهب می نویسد : در زمان عبدالملک یا یکی ازخلفای بنی امیّه که موسیقی رایج بود خبربه خلیفه رسیدکه شخصی باکنیزش خواننده هستند و تمام جوانان مدینه را به فساد می کشند . خلیفه دستور داد آنها را آوردند .آن مردگفت : معلوم نیست آنچه این کنیز می خواند غنا باشد و ازخلیفه خواست خودش امتحان کند. وقتی کنیز شروع به خواندن کرد کم کم دید سرخلیفه دارد تکان می خورد و به جایی رسید که خلیفه چهار دست و پا راه می رفت و می گفت : بیا به امرکوب خودت سوارشو.
«واقعاً موسیقی قدرت فوق العاده ای مخصوصاً ازجهت پاره کردن تقوا و عفّت دارد».(21)

6ـ از بین رفتن قوّة تفکّر:

موسیقی بوسیله ارتعاشات خود، اعصاب راتحت تأثیر خودقرارداده وکم کم برقوای ادراکی چیره می شود.به عبارت دیگر«موسیقی به حسب انواع هنری که دارد وهریک از آن انواع مختلف یک حالت دراعصاب ادراکی بر می انگیزد، ازشهوت و بی بندوباری ویا شادی ونشاط و اندوه و یا خیالات عرفان گونه و یا دیگرحالات که همۀ آنهاحالاتی است خیالی و اوهام ساز ،دیگر ادراکات را بر کنار کرده و همان خیالات جای آن راگرفته و در مسیر انگیزه های موسیقی به حرکت در می آورد . در این حال پای عقل و ذهن و اندیشه به همان خیالات و اوهام بسته شده و درهمان مسیر خیال بافی های موسیقی درحرکت است و دیگر نمی تواند به خود آید.»(22)

7- از بين رفتن غيرت:
«إنّ شَيطاناً يُقال له القَفَندَرُ إذا ضَربَ في مَنزل الرَّجلِ أَربعينَ صباحاً بالبَربَطِ و دَخلَ الرّجالُ وَضع ذلك الشّيطانُكلَّ عضوٍ منه علي مِثله مِن صاحبِ البيَتِ ثمّ نفخَ فيه نفخةً فلا يُغار بعدَها حتّي تؤتي نساؤه فلايُغارُ.» (23)«كسي كه چهل روز در خانه اش بربط نوازند و مردمان بر او وارد شوند شيطاني به نام قفندر اعضاي خود را به تمام اعضاي بدنش مس مي نمايد ، پس غيرت از آن مرد برداشته مي شود تا به حدي كه با زنانش اگر فعل قبيحي كنند بدش نمي آيد ». با اين روايت شاید بتوان به يكي از علل اصلي رواج بد حجابي و فحشا در جامعه پي برد، چراكه براساس اين روايت به هر مقدارموسيقي در جامعه رواج پيدا كند غيرت از مردان زايل شده و نسبت به بد حجابي وتعرّض نامحرمان به ناموسشان ،بي تفاوت تر مي شوند.

8 ـ جنون و دیوانگی:

فشار شدید موسیقی بر روی اعصاب ، قدرت اندیشه و تفکّر را از انسان می گیرد لذا منجر به انجام کارهایی که با عقل تضاد دارد می شود.نمونه ای ازاین کارهای جنون آمیز را ذکرمی کنیم : «درملیون پنجاه هزار نفر بعد ازگوش کردن به یک کنسرت موسیقی چنان موسیقی آنها را به هیجان آوردکه ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت، هم دیگر را زخمی و مصدوم کردند و قبل از این که پلیس خود را برساند چند نفر به ضرب چاقو از پای درآمدند و به چندین دختر ، تجاوز شد وتعداد زیادی مجروح شدند»(24) یا« درایالت «لتیل راک» جوانی پیانو یاد می گرفت . نغمات موسیقی چنان درروح اوهیجان ایجادکرد که بدوندلیل ازجای برخاست وبا19ضربه چاقو،معلّم خودرا ازپای درآورد».(25)

9ـ افسردگی:

کسی که درموسیقی غوطه ور شد، حالت خمودی وافسردگی،یکی ازحالاتی است که بر او عارض می شود.این مسئله در کسانی که با مطالعه ودرس وبحث سروکار دارند بیشتر نمود دارد . به گونه ای که بعد از موسیقی رغبت آنها نسبت به مطالعه کمترشده و نیروی فکر آنها ضعیف می شود.روانشناس معروف ، دکتر «الکسیس کارل» درکتاب «راه و رسم زندگی» می نویسد : «برخی دانش آموزان می خواهند با توجه به رادیو درس خود را یاد بگیرند و در راه تحصیل پیشرفت کنند ، باید گفت رادیو نیز مانند سینما و موسیقی کاهلی کاملی می بخشد به کسانی که به آن سرگرمند(26)

10- نزول بلاهاي ناگهاني و عدم استجابت دعا :

هم اكنون بسياري به دنبال پاسخ اين پرسش مي گردند كه چرا زندگي هايمان با وجود رفاه ظاهري با بلاها و مصيبت ها آميخته شده و يا اينكه چرا هرچه دعا مي كنيم مستجاب نمي شود ؟ یکی ازعوامل این گونه مسائل راشاید بتوان در روايتي که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده پیدا کرد.که فرموده اند : «بَيت الغناءِ لاتُؤمن فيه الفجيعةُ و لا تُجاب فيه الدَّعوةُ و لا يَدخلُه المَلَكُ.»(27) «خانه اي كه در آن غناء خوانده مي شود از مصيبت و بلاي ناگهاني ايمن نيست و دعا در آن مستجاب نمي شود و فرشته داخل آن نمي گردد .»اینها بخشهایی از مضرّات موسیقی بر روان و معنویّت انسان ها بود و اینک، اثرات جسمانی و مادی آن را بررسی می کنیم.

پي‌نوشت‌ها:


1. شریعت موسوی، مصطفی ،نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، به نقل از نفائس الفنون،محمدبن محمودآملی،ج3،ص83.
2. اولیایی،احمد،نگاهی به موسیقی ،ص9.
3. معین ،محمّد، فرهنگ فارسی معین،ج4،ص3031.
4. حسینی خامنه ای،علی،رهبرمعظّم انقلاب،أجوبة الإستفتائات،ص 250،م1138.
5. محمودی،محسن،مسائل جدیدازدیدگاه علماو مراجع تقلید،ص49.
6. فاضل لنکرانی،محمد،جامع المسائل،م 974و978،ص252.
7. استفتائات مراجع.
8. عاملی،محمدبن حسن،وسائل الشیعه، ج12،ص231،ح28.
9.همان،ص233وکلینی،محمدبن یعقوب،کافی،ج6،باب الغناءص1654،ح3.
10. جعفری،محمدتقی،موسیقی از دیدگاه فلسفی وروانی، ص117و118.
11. لقمان(31)،آیه6.
12. قدوسی، حسن، نکته های ناب، ص102.
13. وسائل الشّیعه،ج12،باب99،ص226،ح7.
14. مجلسی،محمدتقی،بحارالأنوار،ج79،باب99،ص247،ح26.
15. طباطبائی،محمدحسین،ترجمة تفسیر المیزان، ج13، ص107وکافی،ج6،،ص1655،ح10.
16. فیض مشکینی،علی اکبر،نصایح، ترجمه آیت الله احمدجنّتی ،ص 134.
17. بقره، (2)، آیة 74.
18. وسائل الشیعه،کتاب تجارت، باب100،ج12،ص232،ح2وکافی،ج6،،ص1655،ح17.
19. بحارالأنوار،ج71،باب81،ص331،ح4،به نقل ازکافی ،ج2،ص106.
20. همان.
21. مطهری،مرتضی،تعلیم وتربیت دراسلام،ص72.
22. نظری به موسیقی ازطریق کتاب وسنت، ص227.
23. وسائل الشیعه،كتاب تجارت،باب 100 ،ج 12،ص 232،ح1وکافی،ج6،ص1655،ح14.
24. محمدی نیا،اسدالله،بهشت جوانان،ص359 وموسيقي از نظر دين ودانش،ص20،كيهان شماره 6265.
25. طاهری،مهدی،سلامتی وطول عمردراحکام اسلام،،ص84.
26. تاثیرموسیقی براعصاب وروان،ص62.
27. کافی،ج6،ص1655،ح15ووسائل الشیعه،ج12،باب99،ص225،ح1.

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 4 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
موسیقی، مطرب یا حلال؟!

نویسنده: ابوالقاسم غلامي ماياني

هر كس به طريقي صفت و حمد تو گويد
بلبل به غزلخــواني و قمــري به تــرانه
نگارنده با اشاره به مطالب موجود در موسيقي و نظر قرآن و حديث و علماي اسلامي و كارآزمودگان اين هنر سعي دارد در حدّ بضاعت، راه معقولي را ارائه دهد تا همگان بتوانند حالات خود را درك كرده و خود صلاح و مصلحت خويش را ـ با در نظر گرفتن حد و مرز مسائل شرعي و عرفي ـ بدانند؛ به اين اميد كه اگر استماع موسيقي براي آنها جايز باشد، خود را از حظّ و حلاوت آن به دليل بعضي از تأويل‌ها، تعبيرها، تعريف‌ها و تشريح‌ها محروم نسازند. و اگر به دلايلي از محرمات باشد، با تقليد از مدرنيسم، روان خود را به تبعيت از غير نسپارند، در واقع بايد خود به حدّي از خودكفايي برسند كه تعيين‌كننده جايگاه و خواستگاه خويش باشند؛ از زيبايي لذت ببرند و در مقابل آن نعمات خداداد و مواهب آن جميل جمال‌آفرين شاكر باشند.
تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش(حافظ)
به يقين اظهارنظر كردن درباره موضوعي كه مسؤولان ديني، فرهنگي، اجتماعي و از طرفي شاعران و اديبان و عارفان آن را در لفافه‌هاي الوان و ضخيم ابهام و اوهام و اگر و مگر و شايدها و بايدها و نبايدها و ممنوعيت‌ها پيچيده‌اند، كار راحتي نخواهد بود.
اي كاش آنها كه با نداشتن شناخت و بصيرت لازم از واقعيّت‌ها، در دهكده جهاني و عصر ارتباطات با سياست يك بام و دو هواي پذيرفتن و نپذيرفتن، راندن و جذب كردن و اظهارنظر كردن درباره دانسته‌ها و ندانسته‌ها، اين گره كور را به وجود آورده‌اند، خود به پرسش‌ها و نيازهاي نسل جوان و اقشار مختلف جامعه در عصر رايانه كه مي‌توان با لمس چند دكمه و ايجاد فركانس‌هاي تلفيقي، امواج را مخرب يا مفيد ساخت و ره‌آوردهاي جديدي را خارج از تعاريف ذكر شده به وجود آورد، پاسخ مي‌دادند.
نگارنده نتيجة تحقيق و طرز تلقي خود را با ياد و نام خداوند و به قصد قربت به خدايي كه خالق زيبايي‌ها و سرچشمه همة نعمات است، اعلام مي‌دارم. به اين اميد كه مسؤولان ذيصلاح با تكيه بر تحقيق بيشتر و با استفاده از ابزار چشايي و شنوايي موسيقي، و استماع آواها و نواهاي فرحبخش و شادي‌آفرين بتوانند امت اسلامي ـ بويژه جوانان لاشرقي و لاغربي محروم مانده از حظّ و حلاوت نهايي دين مبين اسلام را حلاوتي پايدار بچشانند... و باز بدان اميد كه آنها نيز با دريافت حقايق لطيف و به دست آوردن طراوتي ممدوح، در انتظار دريافت صداها، نواها و آواهاي توأم با لهو و لعب و آلوده‌هاي تحريك‌آميز و خانمان برانداز وارداتي نباشند؛ بويژه در محيط علم و ادب و دانشگاه‌ها، طراوت پيام و كلام آن را در راستاي دلايل عقلي و فطري براي صاحبان معرفت اظهار دارند، تا آنها بتوانند با به كارگيري فهم و ادراك و با الهام از پيامبران دروني و عقل و فطرت، «خودشان» انتخاب‌كننده باشند. باشد كه به جاي حل مسأله صورت مسأله را از ذهن آنان پاك نكنيم؛ آري در آن مواقع، اين ما هستيم كه آنها را به فرهنگ مبتذل غرب دعوت مي‌كنيم و بايد جوابگوي متعاقب رفتار خود در قيامت باشيم.
كه خداوند نيز فرموده است: وَقِفُوهُم اِنَّهُم مَسئوُلون، مالكُم لاتَناصَروُن1
(نگاهشان داريد كه آنها سخت مسؤول هستند و از آنان بايد پرسيد چرا در امر دين يكديگر را ياري نكرديد؟)

تعريف موسيقي
* موسيقي در اصطلاح پيشينيان، به آوازه‌خواني و نواختن آلات موسيقي اطلاق مي‌شود. كه «موسيقي» لفظ يوناني و «غناء» عربي آن است.2
* موسيقات = آلات غناء، و غناء نيز آهنگ‌هاي هماهنگ شده است. آهنگ، نغمه‌هاي پي‌درپي را گويند و نغمه‌ها همان آواهاي رديف شده و متناسب است.3
* موسيقي فني، تركيب اصوات است؛ به نحوي كه به گوش خوشايند باشد.4
* موسيقي مساوي است با معرفت الحان و آنچه التيام الحان بدان بود و بدان كامل شود.5
* ارسطو، موسيقي را يكي از شعب رياضي محسوب داشته و فيلسوفان اسلامي نيز اين قول را پذيرفته‌اند، ولي از آنجا كه همه قواعد موسيقي مانند رياضي، مسلم و غيرقابل تغيير نيست؛ بلكه ذوق و قريحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد، آن را هنر نيز محسوب دارند.6
* ايرانيان در دوره باستان براي موسيقي خط داشته‌اند كه 365 حرف «علامت» داشته و با آن مي‌توانستند همه‌گونه اصوات را ثبت كنند.7
* موسيقي بيان خوش آهنگ زندگي است.8
* موسيقي: مأخوذ از يوناني است و آهنگ‌هايي را گويند كه ملايم و موجه نشاط يا حزن و محرك عواطف و احساسات دروني است.9
* موسيقي علمي، نوعي از موسيقي است كه مقيد به اصول و قواعد معين بوده و داراي الفباي مخصوص است كه نت موسيقي خوانده مي‌شود.10

مفهوم موسيقي در قرآن و حديث
قُل مَنْ حَرَّمَ زينَةِ الله الَّتي اَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ؟!11
«يعني اي محمد! به مردم بگو تا بدانند چه كسي زيبايي‌هاي هستي را كه خداوند براي بندگانش ايجاد كرده، حرام مي‌داند؟»
و در ادامه خداوند مي‌فرمايد: آنچه خوب و لذتبخش است از خوردني‌ها و آشاميدني‌ها كه روزي مردم است؛ البته به آنان بگو: تمامي آنچه طيب و زيباست براي مؤمنين آفريده شده تا بهره‌مند شوند؛ در اين جهان و به طور خالص در جهان آخرت.
پس تمامي پديده‌هاي طبيعت، چه مناظر زيبا از قبيل دشت و كوه و صحرا و باغ و بوستان و سبزه‌زارها، چشمه‌سارها و آبشارها و چه خوردني‌ها و آشاميدني‌ها و آنچه طيب و لذتبخش و زيباست براي انسان آفريده شده است.
از اين رو هر چه طيب و زيبا باشد، براي انسان حلال است و بايد از آن بهره‌مند شود تا شكرگزار نعمت‌هاي الهي بوده باشد.»12
ان الله جميل و يحب الجمال و يحب ان يري اثر النعمة علي عبده13
يعني كه خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و نيز دوست دارد تا آثار نعمت را بر بنده خويش ببيند يعني با ظاهري آراسته خودنمايي كند.
«لذا به حكم شرع و طبق معني قرآن، آواي خوش كه يكي از پديده‌هاي لذتبخش جهان طبيعت است و در قالب نظم قرار گرفته. نمي‌تواند حرام باشد.»14
«اصولاً عبارات و جمله‌بندي‌هاي قرآن به گونه‌اي تنظيم شده كه روان، يكنواخت، هماهنگ و همساز است. حروف و كلمات آن متناسب و هم‌آوا، پيوسته به يكديگر پيوند خورده‌اند.
با اينكه كلام منثور است، به كلام منظوم بيشتر شباهت دارد.
بدين وصف قرآن سبك نويني را در لغتنامه عرب به ارمغان آورد و نظم و تأليف جديدي به جهانيان ارائه كرد و اعراب و جهانيان را به حيرت و شگفتي واداشت.
ادبا و سخنوران و فصحاي گذشته و عصر حاضر بدين حقيقت اعتراف دارند كه قرآن نه شعر است و نه نثر، ولي ويژگي‌هاي هر دو را در خود دارد. آزادي نثر را داراست و تأثير جاذبي شعر را نيز به همراه دارد و نيز از زيبايي‌هاي كلام مُسَجَّع، بدون تكلُّف برخوردار است.
خلاصه اينكه، قرآن جاذبه دارد، كشش دارد، افسون مي‌كند، به وجد مي‌‌آورد، لذتبخش است، آرامش مي‌دهد. با فطرت دمساز با طبيعت همساز با وجدان سر و كار داشته و با هستي سر و سرّي دارد.
از شعر والاتر و از سحر نافذتر است، تا اعماق درون مي‌تازد و تا آخرين نقطه هستي را مسخر مي‌سازد.
آري اين تأثير عميق و تسخير ضمير در قيد و بند آواي خوش قرآن است، كه در نغمه‌هاي تلاوت آن نهاده و در آهنگ قرائت تنظيم شده است.
در دستور آمده كه قرآن را با آهنگ‌هاي عربي و با صوت خوش عربي تلاوت كنيد و از آهنگ‌هاي مبتذل بپرهيزيد.»15
در دو دنيـــا رهنمـــاي متقين
بهترين ديـــوان عشق راستين
افضل از هر هديه در روي زمين
هست قرآن آشكــــــارا و مبين *
و امّا بِنِعمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث16
خداوند در سوره ضحي به بركت و نعمت برآمدن آفتاب و شب‌هنگام و بهتر بودن آخرت از دنيا و پشتيباني‌هاي خود به بندة خاص خود محمّد او را يادآوري مي‌كند كه نعمت‌هاي پروردگارت را بازگو كن، كه من و شما امروز مورد خطاب قرآن هستيم و راستي چه تأثيرات شگرفي كه قرآن در زندگي بشر امروز متمدن نگذاشته؛ بويژه در ادبيات، فن گفتار و نوشتار، مسائل اجتماعي و اخلاقي، سياسي و حكومتي و اقتصادي و... چه الهام‌هايي كه از زيبايي‌هاي آن نگرفته‌ايم؟ جاي تعجب است كه بعضي از مفسرين «قول‌الزّور»17 و «لهوالحديث»18 را به غناء و موسيقي نسبت داده و بلافاصله غناء و آوازخواني را تحريم كرده و آن را به ائمه معصومين عليهم‌السّلام نيز نسبت داده‌اند19 و بنابر اسناد و رواياتي، خريد و فروش و استفاده از كليه لوازم موسيقي را حرام و نجس مي‌دانند20 كه بنابر آنچه در اوايل اين بحث ذكر شد، جاي تأمل است.
بعضي از مراجع، آلات موسيقي را عبارت از دايره، دف و ني و تنبور و عود و تار و... دانسته و خريد و فروش و نگهداري و استفاده و استماع آن را تحريم كرده و از گناهان كبيره قلمداد كرده‌اند.21 ناگفته نماند كه در قرآن كريم هيچ آيه‌اي مستقيماً به موسيقي و غناء نپرداخته است، در حالي كه بنا بر احاديث، پيغمبر اكرم دوست نداشت كه «ازدواج» سرانجام گيرد مگر آنكه در آن دايره نواخته شود كه در اينجا پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) موسيقي را حلال دانسته‌اند؛ به شرط آنكه توأم با معصيت نباشد.22
شيخ صدوق(رحمه الله علیه) در كتاب «من لايحضره الفقيه» روايت مي‌كند كه شخصي از امام علي‌بن الحسين زين‌العابدين عليه‌السّلام سؤال كرد،
چه مي‌گوييد درباره تهيه و به دست آوردن كنيزكي كه صاحب آواي خوش است؟
حضرت فرمودند:
«مَا عَلَيكَ لَوِاشْتَريتَها فَذَكَرَتْكَ الجَنَّة»
يعني: چه اشكالي دارد كه با آواي خوش خود، تو را به ياد آخرت اندازد؟
در تفسير جلمه فوق گفته‌اند: يعني كنيز با نواي خوش اشعاري كه داراي فضيلت و موعظه است مي‌خواند و بدين‌وسيله تأثير فراوان در روح و روان تو مي‌گذارد و آن در تربيت روحي بسـي
مؤر است.23
بدين جهت درمي‌يابيم كه نيّت افراد و چگونگي اجرا و مجلس و دريافت‌ها نيز در حليَّت و حرمت آن مؤثر است؛ چنانكه فرموده‌اند: «اَالاَعمالُ بالنيّات»
حَسِّنوا القرآنَ بِاَصواتِكُم فَاِنَّ الصَّوتَ الحَسَنَ يَزيدُ القرآنَ حُسناً.24
يعني قرآن را با آوايي نيكو تلاوت كنيد، زيرا آواي نيكو بر زيبايي قرآن مي‌افزايد.
«و رجع بالقران صوتك فان الله عزوجل يحب الصّوتَ الحسن يُرْجعُ فيه ترجيعاً»
به هنگام تلاوت قرآن، صداي خود را با آواي ترجيع‌دار ادا كنيد؛ زيرا خداوند صداي نيكو را دوست دارد كه در آن ترجيع به كار رود.25
«ترجيع» گرداندن صدا در گلوست كه بر وفق آهنگ‌هاي متعارف ادا شود.26
(در صورتي كه در جاي ديگري آن را غناء محسوب كرده و حرام دانسته‌اند.)27
«زمخشري كه يكي از استادان لغت محسوب مي‌شود، پس از بازگو كردن كلام ابن‌الاعرابي مي‌افزايد، مقصود پيغمبر(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) از جمله «ليس منا من لم يَتَغَنَّ بالقرآن» آن است كه هركس زمزمه و ترنم با قرآن را به جاي زمزمه‌هاي شعر جاهلي قرار ندهد، از ما نيست»28
پس در پايان با توجه به احاديث وارده، مي‌شود چنين نتيجه گرفت كه آواها، صداها، نواها، آهنگ‌ها و هر چيز جالب و جاذب و منظم كه مجموعاً با تعاريف متعدد، آن را موسيقي مي‌خوانند اگر در خدمت دين و اسلام باشد و با خلق زيبايي‌ها بتواند دست و دل و خلق را به خالق نزديك كند. پاك، منزه و مباح است و انسان ضمن استفاده از مواهب الهي بايد شاكر باشد.
و اگر وسايلي (ولو هرچند جاذب و جالب) به طريقي انسان را از خدا دور كند و با ايجاد لهو و لعب، انسان را به هرزگي و بيهودگي بكشانند، جايز نيست. و الّا نمي‌شود كه موسيقي باشد و آلات موسيقي در كار نباشد و هيچ‌كس حق استفاده از آن را نداشته باشد.
طبيعي است كه افراد بشر حالات و روحيات يكسان ندارند و در مقابل پديده‌ها، عكس‌العمل‌هاي متفاوتي دارند، پس لازم است از پيامبران دروني (عقل و فطرت) نيز بيشتر بهره گيريم و تكاليف خود را دريابيم.
و اما آنچه را كه در تفاسير آمده است يعني «قول الزّور»29: عبارت است از دروغ، شهادت ناحق، سخنان لهو و غناء. و اما لهوالحديث30 نيز، به مردمان فاسد و فتنه‌انگيز خطاب دارد كه گفتار و سخنان لغو و باطل را همراه با قصه‌هاي دروغ و افسانه‌هاي شهوت‌انگيز خلاف اخلاق و سرود مطرب به هر وسيله تهيه مي‌كردند تا خلق را به جهالت برده و از راه خدا و آموختن علوم و معارف قرآن بازدارند، مثل «نضربن حارث» كه در زمان پيامبر اكرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) چنين مي‌كرد. پس دو كلمه‌اي را كه از قرآن به موسيقي و غناء نسبت داده‌اند با توجه به تفاسير و شأن نزول، مترادف با كلمه موسيقي و غناء نيست و اهل حديث نيز در مورد آن اتفاق نظر ندارند.
در اين دوران كه بنابر فضل و كرم پروردگار و الهام از قرآن و عترت و همت مسلمانان، جمهوري اسلامي ايران تشكيل شده است و رسانه‌هاي جمعي يكي از پايه‌هاي محكم تبليغ آن هستند، براي رساندن پيام و كلام خداوند به مسؤولان و از مسؤولان به عامة مردم و استفاده‌كنندگان، به اين دستگاه‌ها نيازمنديم و موسيقي در ذات اين رسانه‌ها ـ بويژه در تلويزيون و راديو ـ موج مي‌زند كه بايد ارزيابي ديگري در مورد آن صورت گيرد.
«موسيقي امروز در صدا و سيما و مجالس موجه، يا محمل پيام است يا مفصل پيام است يا مقدمة پيام است يا مؤخره پيام است يا مركب پيام است و يا متن پيام است.»31
توضيح اينكه هيچ‌كس كاربرد بسيار زياد و فراگير فيلم ده فرمان، (شرح حال حضرت موسي عليه‌السلام) فيلم باراباس (زندگي حضرت عيسي عليه‌السلام) و محمد رسول‌الله را انكار نمي‌كند و هيچ انسان سليم‌النفسي نيست كه از موسيقي متن فيلم و سريال امام علي(علیه السلام) لذت نبرده باشد. يعني اينكه امروزه كه موسيقي را به بركت جمهوري اسلامي از جلسه‌هاي فحشاء و فساد شاهان و درباريان و صاحبان زر و زور و تزوير بيرون كشيده‌ايم و به عنوان ابزاري قدرتمند به خدمت اسلام درآورده‌ايم و در رأس تمامي امور حضرت امام خميني(سلام الله علیه) بنيانگذار جمهوري اسلامي خود در آن‌جا نمايندگاني داشته و خود گاهي از مستمعين و تأييدكنندگان آنها بوده است، جا دارد كه روزي نو را آغاز كنيم و روزي ديگري را بخوريم.
خداوند متعال در قرآن كريم نيز حدود 9 مورد در آيات متعدد به «صور اسرافيل» و استفاده از آن براي اطلاع‌رساني و جمع كردن همگان در محشر و تحقق وعده الهي واقعة عظيم قيامت و رستاخيز و نشاني‌هاي آن روز اشاره فرموده است.32

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 5 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
موسيقي در چهارچوب شرع
به طور قطع علماي عظام و مجتهدين كرام هميشه حافظ و پاسدار و مرزدار دين مبين اسلام بوده و هستند. از آنجا كه عموم مردم فرصت تحقيق و تفحص را ندارند، آن بزرگواران كه با جد و جهد و تلاش بسيار، به درجه اجتهاد مي‌رسند، در راستاي خدمت به خلق سر از پا نمي‌شناسند: و يافته خود را بدون منّت ارائه مي‌دهند كه ما استفاده كنيم. جا دارد در همين‌جا براي آنها طلب خير كنيم و تأييد و توفيق روز‌افزون آنها را از خداوند منّان بخواهيم.
بنابر آنچه ارباب رأي و صاحبان فن مي‌گويند، فقه شيعه هميشه در حال پويايي است و با زمان پيش مي رود، فقيهان از ركود پرهيز مي‌كنند، لذا ما مي‌توانيم در مسائل نوين از مجتهدين والامقام استفتاء كنيم.
اما موسيقي از جمله مقوله‌هايي است كه نظرهاي متفاوت و تعدد آراء در برداشته، تأويل در آن به چشم مي‌خورد كه اكثريت جامعه نيز از حكم صريح آن بي‌اطلاع مانده‌اند، مگر يك چيز كه همه علما به آن رأي داده‌اند و مورد اتفاق‌نظر است.
«اگر آوازي داراي سه شرط ترجيع، طرب‌انگيزي و مناسب با مجالس لهو و لعب باشد حرام است.»33
«صوتي كه با ترجيع و طرب همراه بوَد. و مناسب با مجالس لهو و لعب باشد، غناء و حرام است.»34
اما در مورد غناء و تفسير آن معني و مفهوم دقيق و جامعي در دست نيست و در مورد موسيقي، نظرهاي مختلفي داده شده است:
در بعضي از كتب احاديث به «قول الزّور» و «لهوالحديث» اشاره شده كه شرح آن داده شد، و انتساب آن به موسيقي و غناء مي‌تواند در حدّ تأويل و يا تعبير و يا... باشد و نظرهاي متضادي در اين ميان اعمال شده است كه بعضي موسيقي و غنا را در دو مقوله جدا از هم دانسته و نظر داده‌اند.35
بعضي غناء و موسيقي (هر دو را) حرام دانسته‌اند.36 و بعضي به غناي محلَّل و محرَّم قائل هستند.
بعضي موسيقي را لغت يوناني و مترادف آن را در عربي «غناء» دانسته‌اند.37
بعضي تشخيص موسيقي را به عهده عرف گذاشته‌اند.38
و بعضي تشخيص عرف را نيز شرط ندانسته‌ و آن را حرام دانسته‌اند39 و بر اساس احاديث و روايات وارده، احكام صادره را بيان داشته‌اند.40
بر اساس مطالب بالا، پرسش‌هايي بيشمار براي محققين و علاقمندان حاصل مي‌شود و گرهي بر گره‌ها افزوده مي‌شود.
آيا احاديثي كه به آن اشاره شده، مورد اتّفاق نظرِ اهل حديث است؟
اگر حقيقت روشن بود، آيا اينقدر تعدد آراء بوجود مي‌آمد؟
بعضي از مقلدين سه شرط اصلي رجع، طرب‌انگيزي و لهو و لعب را براي حرمت لازم مي‌دانند و عده‌اي از تك‌تك آنها نيز اجتناب مي‌كنند؟ و عدّه‌اي غنا را مباح مي‌دانند.
آيا احاديث موجود مربوط به بُعد زمان و مكان‌هاي خاصّي نبوده است؟ و آيا مي‌شود آن را به همه‌جا تسرّي داد؟ در صورتي كه بعضاً صاحبنظران آن را به زمان خاصي (زمان خلفاي بني‌اميّه و بني‌عباس) نسبت داده‌اند.
آيا تعاريف متمايز و متضاد به جاي ايجاد وحدت و همدلي باعث تفرقه در جامعه نمي‌شود؟ ما مي‌دانيم كه گاهي اشعار غنايي، حماسي و معنوي هستند. همان‌طور موسيقي نيز حالاتي دارد كه در روح و روان انسان‌هاي متفاوت تأثير مختلفي دارد، پس چطور مي‌شود كه همگان از حكم واحدي تبعيت كنند؟
آيا نظرهاي متفاوت در محافل و مجالس اتّحاد ما را كمرنگ نمي‌كند؟ آيا ايجاد تفرقه جايز است؟
آيا جايي كه مراجع به نظريات كاملاً مشتركي نمي‌رسند، مقلدين آنها مي‌توانند به نظرهاي مشتركي برسند؟
به طور قطع بايد چاره‌اي باشد. كه از آن ميان به نظرها و روش حضرت امام خميني مراجعه مي‌كنيم: معظم‌له در جواب سؤالات فرمودند: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.41
ابتدا اينجانب بايد اقرار كنم كه خود در تشخيص صداها مشكوك هستم چون ماهيّت آنها را نمي‌شناسم و هرچه فرمودة صاحبنظران را مي‌خوانم ـ به دليل تفاوت تأويل، تفسير، تشريح و تعريف ـ مشكلي بر مشكلاتم افزوده مي‌شود، در نتيجه سؤالاتم هر روز افزوني مي‌يابد و در طول دو سالي كه متناوباً به اين مسأله پرداخته‌ام، جواب قطعي كاملي نيافته‌ام.
نتيجه: چون مشكوك هستم براي من اشكالي ندارد.

غنا و موسيقي از نظر امام خميني
س: شنيدن و نواختن موسيقي كه امروز به نام سرودهاي انقلابي از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران شنيده مي‌شود چه صورتي دارد و در صورت مجوز شرعي، موسيقي فوق، تعليم و تعلّم موسيقي و نيز خريد و فروش ابزار و آلات موسيقي به منظور فوق چه صورت دارد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد و خريد و فروش آلات مختصّ به لهو جايز نيست و در آلات مشتركه اشكال ندارد.
س: حكم صداهايي كه از صدا و سيما پخش مي‌شود و بعضي از آنها در زمان طاغوت پخش مي‌شد و بعض ديگر موزيك متن فيلم‌هاي خارجي است و بعضي موسيقي بدون صداي خوانندگان زمان طاغوت است، موارد مباح و حرام آنها را بيان فرمائيد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: متمنّي است فتواي امام را در مورد سؤالات زير مرقوم فرماييد؟
1ـ آيا موسيقي‌هايي كه در حال حاضر در راديو و تلويزيون نواخته و خوانده مي‌شود مجاز است؟
2ـ آيا يادگيري آلات موسيقي به عنوان نواختن و همراهي سرودهاي انقلاب و مذهبي ـ عرفاني مجاز است؟
ج ـ 1 و 2: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد و يادگيري هم حكم اصل آن را دارد.
س: حكم موسيقي چيست و به چه نوع آهنگهايي موسيقي گفته مي‌شود و با صداي مشكوك چه فرقي مي‌كند و آيا آهنگهايي كه راديو و تلويزيون پخش مي‌كند از نظر شرعي اشكال دارد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد و تشخيص با عرف است.
خواندن آيات قرآن به صورت سرود و آهنگ‌دار جايز است يا نه؟
ج: اگر مطرب باشد جايز نيست.
س: ما مسئولان برنامة صبح جمعه هستيم و در برنامه گهگاهي قطعات كوتاه شعر و قطعات ادبي خوانده مي‌شود براي اينكه اين قسمت از برنامه به صورت خشك اجرا نگردد از يك نوع قطعات موزيك در فواصل و در زير صداي گوينده استفاده مي‌كنيم كه در اصطلاح واحد موزيك صداي جمهوري اسلامي ايران به آنها «ساز سُلُو» به معناي ساز تنها گفته مي‌شود. اين قطعات اكثراً از ميان آثار موسيقي‌دان‌هاي به نام و خوب مي‌باشد و محتواي اكثر آنها دور از ابتذال و طرب است. آيا استفاده و پخش اين چنين قطعات موزيك توأم با مطلب و شعر اشكال شرعي دارد يا نه؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: بعضي از سرودهايي كه از صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پخش مي‌شود آهنگهاي تندي دارد كه حتي انسان را از حالت طبيعي خارج مي‌نمايد، شنيدن اين نوع سرودها چه حكمي دارد؟
و آيا شنيدن كليه آهنگهايي كه از راديو پخش مي‌شود موافق شرع است؟
و ديگر اينكه نواختن آهنگ براي نوازنده چه حكمي دارد؟ مثلاً شخصي كه آهنگهاي شهيد مطهري را مي‌نوازد و اين غم‌انگيز است او چه حكمي دارد؟
ج: موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: در حال نگاه كردن فيلم‌هاي تلويزيوني كه گاهي زنهاي بي‌حجاب نيز دارد و گوش دادن به صداي تاري كه نواخته مي‌شود چه صورت دارد؟
ج: نظر به فيلم اجنبيه كه صاحبش را نمي‌شناسد و ريبه و فساد در آن نيست اشكال ندارد و موسيقي مطرب حرام است و صداهاي مشكوك مانع ندارد.
س: موزيك نظامي و سرودهايي كه از راديو و تلويزيون پخش مي‌شود و همچنين سرودهايي كه به وسيله خانمها در حضور مردها اجرا مي‌شود شرعاً جايز هستند يا خير؟
ج: اشكال ندارد مگر محرز باشد كه موسيقي مطرب است.
س: هيئت‌هاي نوازنده و كساني كه در مراسم تشييع جنازة شهدا موزيك عزا مي‌زنند از لحاظ شرعي چه حكمي دارند؟ و آيا خريد و فروش آن لوازم حرام است يا خير؟
ج: خريد و فروش آلات لهو حرام است و موسيقي مطرب جايز نيست و صداهاي مشكوك مانع ندارد.42
در خاتمه اينجانب مي‌خواهم بگويم شايد حضرت امام با تكرار جواب «صداهاي مشكوك مانع ندارد» ـ در مسايل فوق تخصصي موسيقي و غنا كه تشخيص آن براي مدعيّان نيز دشوار است كه هنوز به جواب واحدي نرسيده‌اند ـ مي‌خواهد بگويد تشخیص با خود افرادست.
در اين باره با مديركل شعر و موسيقي صدا و سيما نيز صحبتي داشتم و ايشان فرمودند:
«حضرت امام از نحوة فعاليت ما آگاه بودند و خوشبختانه كار صدا و سيما مورد تأييد ايشان بود، مگر در مواقعي كه تذكراتي هم مي‌دادند.»
و نظر اهل فن را جويا مي‌شويم كه مي‌فرمايند: بعضي از احاديث مربوط به مواقع خاصي بوده است: يعني شرايط كه شاهان و سلاطين و صاحبان زر و زور و تزوير غاصبانه بر مسند اسلام تكيه زده بودند و به عيش و نوش و لهو و لعب مي‌پرداختند، شيعيان مطلع به خدمت ائمه معصومين(علیه السلام) مي‌رسيدند و نظر آنان را جويا مي‌شدند و امام كليه آن مراحل را اعم از سازندگي و نوازندگي و خوانندگي و شركت در آن مجالس و تهيه لوازم را براي جلوگيري از اشاعه فساد ممنوع مي‌كردند، شايد هم براي اينكه بگويند آنها غاصب هستند و يا راه آنها راه اسلام محمّدي نيست.
در خاتمه فرموده آيت‌الله محمدهادي معرفت بيش از همه نظرم را جلب كرد كه فرموده‌اند: «هر چه درباره آن نهي و تحريمي قطعي از جانب شرع نرسيده باشد به حكم اولي مباح و حلال است؛ از جمله استعمال آلات موسيقي»
اما يك حقيقت را هيچ‌گاه نمي‌توان از نظر دور داشت و آن اينكه علماي والامقام كه حافظ مرزهاي اسلامي هستند، مرز شرك و توحيد، مؤمن و منافق، حلال و حرام، حق و باطل، محرم و نامحرم، تولي و تبري، امر و نهي را براي ما روشن كرده‌اند، تا خوب را از بد بازشناسيم و از افراط مصون باشيم، مبادا كه خداي ناكرده ضمن استفاده از زيبايي‌ها و الحان خوش، آنچنان افراط ورزيم و در جلسه‌هاي مختلط به رقص و پايكوبي و دست‌افشاني و كف زدن بپردازيم كه همه گناهان را يكجا انجام دهيم، با آنكه در آغاز، آن مجلس براي رساندن پيامي مباح ايجاد شده است.
«طرب افسرده كند گر چه ز حد درگذرد آب حيوان بكشد چونكه ز سر درگذرد»
مسؤولان امر بايد مراقب اين نكته باشند كه استعمار براي به زانو درآوردن ملتي غيرتمند. از راه اشاعه فحشاء و فساد، لهو و لعب، فسق و فجور وارد مي‌شود و غيرت و همبستگي را با ايجاد تفرقه و خوشگذراني‌هاي افراطي از آنها مي‌گيرد؛ پس زينهار كه خداي ناكرده از چاله در چاه نيفتيم! كه به يقين در آن موقع مراجع عاليقدر ساكت نخواهند بود؛ همچنانكه حضرت امام خميني نيز به موقع، تذكرات لازم را مي‌دادند.
بايد بدانيم هر مقبوليتي مشروعيت ندارد و با به كار بردن واژه اصيل، ناب، سنتي، آرام و امثالهم اگر در حدّ حرام باشد، حلال نمي‌شود. نيّت، كيفيت اجرا و نوع مجلس. حائز اهميت است و مرزها را بايد شناخت.
اميد است مراتب و مراحل موضوع با حُجيّت عقل آنچنان سر و سامان بگيرد كه جوانان متدين، احساس گناه نكنند؛ از طرفي براي پُر كردن اوقات خود به نوارهاي مُبتذل و گمراه‌كننده وارداتي غربي كه همراه افكار شوم استعمارگران به كشورهاي اسلامي و جهان سوم صادر مي‌شود، فرو نروند؛ بدين‌لحاظ لازم است هرچه سريع‌تر آنچه را كه حلال است به آنها تقديم كنيم تا بتوانيم از آنچه حرام است آنان را بازداريم و آنها نيز در اثر محروم ماندن از حلال به روي حرام آغوش نگشايند؛ چنانچه خداوند نيز در قرآن كريم امر به معروف را بر نهي از منكر مقدم داشته است.
اما، آواها، نواها و ادوات موسيقي كه در اشعار مي‌آيد، گاه كنايه از مژده، نويد و تأييدي است از غيب براي آنها، بدين لحاظ است كه آنها را به عنوان هاتف غيبي، سروش و الهام نيز به كار برده‌اند.
از قمري و كبك و هَزار آيد نواي اَرغنون وز سيره و كوكو و سار، آواز چنگ راستين (امام خمینی)

خلاصه،
يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فيِ السَماواتِ وَ الارض43 تسبيح مي‌كند از براي خداوند آنچه در آسمان و زمين است. (قرآن کریم)
آنجا كه دلي باشد، به يقين موسيقي وجود خواهد داشت، خواه بنوازند و يا ننوازند.
كه با اعتقاد به آيه بالا و الهام‌بخشي از آن آيه، جمادات و نباتات و همة عرصة كائنات دائماً در گوش جان ما مي‌سرايند.
ما سميعيم و بصيريم و هُشيم با شما نامحرمان ما خامُشيم (مولوی)
به يقين اين بررسي اجمالي بدون اشكال نخواهد بود. اميد است منتقدان و صاحب‌نظران با ارشاد خود، نگارنده را رشد دهند و اميدوارم در ادامه تحقيق، توفيق، رفيق راه باشد.
همتم بدرقه راه كن اي طاير قدس كه دراز است ره مقصد و من نوسفرم (حافظ)

منابع و مآخذ

قرآن كريم
استفتائات مراجع عاليقدر
تفسير صافي
روزنامه اطلاعات 25 فروردين 75
رهنمون
عيون‌الاخبار الرضا جلد 2
فرهنگ خرد
فرهنگ معين
كيهان انديشه شماره 28
گناهان كبيره
ميزان الحكمه
هفته‌نامه فرهيختگان
فصل‌نامه متين (پژوهشكده امام خميني و انقلاب اسلامي)
استفتائات حضرت امام خميني
حافظ و موسيقي، حسينعلي ملّاح
اشعاري كه با علامت * مشخص شده مربوط به نگارنده مقاله است.

پي نوشت :

1. قرآن كريم، سوره صافات، آيات 24 و 25.
2. اطلاعات، شنبه 25 فروردين 1375، ص 7.
3. برگرفته از رسائل اخوان الصفادر (همان منبع).
4. فرهنگ معين.
5. فرهنگ معين.
6. اطلاعات، شنبه 25 فروردين 1375، ص 7.
7. رهنمون، غلامحسين ذوالفقاري، فرموده حافظ عارف
8. رهنمون، غلامحسين ذوالفقاري، فرموده: موزار
9. فرهنگ خرد.
10. فرهنگ خرد.
11. قرآن كريم، سوره اعراف، آيه 32.
12. تفسيري از آيت‌الله معرفت (پرسش و پاسخ در زمينه علوم اسلامي (29) بخش فقه مندرج در اطلاعات 25 فروردين 75، ص 7).
13. تفسير صافي، ج 2، ص 828 (همان منبع).
14. تفسيري از آيت‌الله معرفت (پرسش و پاسخ در زمينه علوم اسلامي، (29) بخش فقه مندرج در اطلاعات 25 فروردين 75، ص 7).
15. برگرفته از مجله كيهان انديشه، شماره 28. و برگرفته از اطلاعات شماره 20740، ص 7.
16. قرآن كريم، سوره والضحي واليل اذا سجي ما ودعك ربك و ما قلي (كه در اين آيات سجعي به كار رفته كه خداوند بر زيبايي ظاهري آن نيز افزوده است.)
17. قرآن كريم، سوره حج، آيه 30.
18. قرآن كريم، سوره لقمان، آيه 6.
19. بر اساس برداشت از احاديث و آيات وارده در ميزان الحكمة، آقاي محمدي ري شهري.
20. بر اساس برداشت از كتاب گناهان كبيره آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب.
21. بر اساس برداشت از كتاب گناهان كبيره آيت‌الله سيد عبدالحسين دستغيب.
22. كتاب مسالك باب‌النكاح، زين‌الدين شهيد ثاني. و برگرفته از اطلاعات شماره 20740.
23. برگرفته از اطلاعات شماره 20740، همچنين رجوع شود به پژوهشنامة متين، شماره 17 صفحات 16 و... مقالة آيت‌الله بجنوردي.
24. عيون اخبار الرضا به فرموده رسول گرامي اسلام(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم).
25. فرموده امام محمد باقر(علیه السلام).
26. اطلاعات شماره 20740.
27. رجوع شود به گناهان كبيره. (در جاي ديگري «دو نوع غناء داريم، غناي محلِّل و غناي محرَّم» پژوهشنامه متين، شماره 17، ص 27)
28. اطلاعات شماره 20740.
29. قرآن كريم، تفسير و ترجمه مهدي الهي قمشه‌اي.
30. قرآن كريم، سوره لقمان آيه 6، ترجمه مهدي الهي قمشه‌اي.
31. با الهام از فرمايش استاد علي معلم دامغاني مديريت محترم شعر و موسيقي سيماي جمهوري اسلامي ايران.
32. به آيات سوره‌هاي انعام / 73، كهف/ 18، طه/ 102، مؤمنون/ 23، ق/ 50، حاقه/ 69، نباء/ 78، زمر/ 39 و نمل/ 27 مراجعه فرماييد.
33. مي‌توانيد به استفتائات مراجع عاليقدر مراجعه كنيد و نظر مشترك آنان را خود ببينيد.
34. مي‌توانيد به استفتائات مراجعه عاليقدر مراجعه كنيد و نظر مشترك آنان را خود ببينيد.
35. مثل حضرت آيت‌الله فاضل لنكراني.
36. مثل حضرت آيت‌الله دستغيب در گناهان كبيره.
37. مثل حضرت آيت‌الله محمدهادي معرفت.
38. حضرت آيت‌الله شيخ لطف‌الله صافي گلپايگاني.
39. رجوع شود به باب غنا، ص 21 ـ 4418 كتاب ميزان‌الحكمة.
40. همان.
41. به استفتائات حضرت امام خميني، صفحات 11 تا 20، جلد اول، چاپ سال 1366 مراجعه فرماييد.
42. نمونه‌هايي از استفتائات از حضرت امام خميني، صفحات 11 تا 18.
43. قرآن كريم، سورة جمعه، آيه 1.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی حوزه

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 6 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
نویسنده : مهدی آقابابایی




مقدمه

اخوان الصفا درباره ریشه موسیقی می گویند: « یکی از اسباب وضع قواعد و قوانین موسیقی این است که چون حوادث و وقایعی از ناحیه موجبان نجومی و تاثیرات که کواکب و اجرام مساوی پدید می آید مانند قحط و غلاء و خشک سالی و جز آنها، خواستند راهی پیدا کنند که از این گونه بلیات و حوادث ناگوار نجات یابند ، و به جهت اینکه هنگام اشتغال به عبادت حالت رقت قلبی به آنها دست دهد، ا لحانی به کار می بردند که لحن محزون می نامیدند. کم کم لحن دیگری را استخراج نمودند به نام مشجع، که رؤسای لشکر در جنگها به کار می بردند و لحن دیگری استخراج کردند که در بیمارستانها و اوقات سحر، برای تخفیف مرضها به کار می بردند و بسیاری از امراض را به وسیله آن الحان علاج می کردند. لحن دیگری را استخراج کردند که در هنگام انجام کارهای دشوار مانند حمّالی ، بنایی و ملاحی به کار می بردند تا بدین وسیله دشواری کار را احساس نکنند. لحن دیگری استخراج کردند که در هنگام فرح و لذت و سرور و عروسیها و ولیمه ها به کار می رفت. الحانی خاص برای حیوانات و تشویق آنها درست کردند که شتربانان آن را در سفر به کار بردند و یا در تاریکی شب به کار بردند تا اینکه شتران به نشاط آیند و بار را بر آنها سبک نماید. همین طور گوسفند چرانها وگاو چرانها و اسب چرانها در هنگام آب دادن به حیوانات سوت می زنند و صفیر می کشند که این خود لحنی از موسیقی است. همین طور شکارچیان الحانی در تاریکی شب به کار می بردند تا طیور و حیوانات به آنها نزدیک شوند. زنان برای اطفال خود الحانی درست کردند تا گریه آنها را آرام نموده، خوابشان نمایند. (معارف معاریف)
این حالاتی از موسیقی است که در زمان گذشته استفاده می شده، ولی در حال حاضر با موسیقی چگونه برخورد می شود؟
البته این حالات هنوز هم کم و بیش در بین مردم موجود است، ولی بحث ما بر سر آن موسیقی است که متاسفانه جامعه ما را به طرف فساد و تباهی می کشاند، افکار جوانان ما را منحرف و تخریب می نماید و بعضاً ضررهای بسیار مخربی را بر پیکره آنها وارد می کند . یک سری اصوات و الحان نابود کننده ی فکر و اعصاب و روان. آیا موسیقی که اکثر جوانان ما در حال حاضر از آن استفاده می کنند ، اصلاً بهره ای از هنر موسیقی دارد یا صرفاً برای لهو و لعب، مجالس عیش و نوش ، شب نشینیها و عروسی هاست؟
آیا اینگونه موسیقی ها – که بیشتر منافع دشمنان ما را در بر دارد تا خود ما – ابزاری برای روح و تسلی خاطر است؟ یا ابزاری است برای دشمنان و نابود کننده ی اعصاب و روان ما که به شدت باعث نامتعادل شدن اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می گردد؟!
چرا شرع مقدس ما آن را حرام کرده ؟ چه سودی در تحریم اینگونه موسیقی نصیب شرع مقدس می شود که سر مخالفت با آن گذاشته؟ چرا ائمه اطهار علیهم السلام با آن مخالفت نموده اند؟ شما این ضرر را متوجه چه کسی می دانید؟ متوجه شارع، یا متوجه مراجع یا علماء که تبیین کننده نظرات ائمه علیهم السلام هستند، یا صرفاً متوجه خود شخص استفاده کننده؟
اگر از جنبه و دیدگاه علمی به آن نگریسته شود متوجه می شویم همانطوری که تاکنون اثبات شده ، ائمه معصومینعلیهم السلام و علماء و مراجع صرفاً به فکر سلامت بشر هستند و بر همین اساس می فرمایند:
« موسیقی مهیج و مطرب باعث مضرات مختلفه برای اعصاب و روح و روان خود استفاده کننده است».
و الا چه اشکالی دارد که شارع مقدس می فرمود: برای آرامش روح و روان خود روزی چند دقیقه صرف گوش کردن موسیقی کنید؟ ولی می بینیم خلاف این مطلب را بیان می فرماید! چرا؟ چون ساختار فیزیکی و متافیزیکی ما با موسیقی های مبتذل سنخیتی ندارد.
و در پایان این نکته مهم را یاد آور می شویم که از راههایی که می توان جلوگیری کرد از موسیقی و تهاجم فرهنگی یکی موعظه و پند می باشد و دیگری نهی از منکر در اینجا توجه شما را جلب می کنیم به دو داستان واقعی زیر، تا مطلب برای شما بیشتر روشن شود:

1- در کوچه های بغداد

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، در یکی از کوچه های بغداد می گذشت از خانه ای آوای زنان آوازه خوان به گوشش رسید حضرت که با تعجب و تأسف از کنار دیوار می گذشت کنیزکی دید که برای ریختن خاکروبه به کوچه آمد. فرمود: ای کنیزک این خانه مال کیست؟ عرض کرد : مال مردی از مشاهیر این شهر به نام بِشر است ، فرمود او آزاد است یا بنده؟ عرض کرد: آزاد است و بندگان زیادی دارد.
حضرت فرمود: راست گفتی او آزاد است که چنین به لهو و لعب آغشته شده و اگر او بنده بود هرگز در برابر مولای خود چنین گستاخ نبود و مرتکب چنین گناه نمی شد.
امام از آن محل گذشت و کنیزک به خانه برگشت و سئوال و جواب را با همان بیان به (بشر) در حالی که بر سر بساط شراب نشسته بود گفت، این بیان جالب و موعظه ی سودمند و منطق حکیمانه آن چنان در دل او اثر گذاشت و به طوری او را تکان داد که بی اختیار از جای جست و با پای برهنه شتابان به کوچه آمد و به دنبال حضرتر وان شد تا اینکه به حضرت رسید و خود را به پاهای مبارکش انداخت و بوسه داد و سپس با چهره ای اشک آلود گفت: آقا تا این دقیقه غافل بودم و در مقابل مولای خود گستاخانه رفتار می کردم و مرتکب گناه بیشماری شدم ولی با آن بیانی که به کنیزک فرمودید تکان خوردم و دانستم که در اشتباهم آیا توبه ی من قبول است؟
حضرت فرمود: بلی اما به شرط اینکه از تمامی آلودگی ها پشیمان باشی و دیگر غمزه های گناه دیدگانت را خیره نکند و بهتر است آلات و وسایل لهو و لعب را به دور افکنی، او چنین کرد و از زنان مغنیه و آوازه خوان گذشت و مسیر شیطانی را عوض کرده و به راه رحمانی قدم گذاشت و بالنتیجه به مقامات عالیه نائل آمد.(1)
مقصود از نقل این مطلب اشاره به تأثیر موعظه است که مردی ناپاک و آلوده ی به گناه با چند کلمه موعظه سودمند و مؤثر از تمام گناهان دست شست و کار او به جایی رسید که بعضی از بزرگان از نصایح حکمت آمیز او استفاده می کردند.

2- نهی منکر ابوبصیر از مجلس می¬گساری و موسیقی همسایه اش

از ابی بصیر است که گفت: من همسایه ای داشتم که از اعوان سلطان جور بود و مالی به دست آورده بود و کنیزان مغنیه ای گرفته بود و پیوسته انجمنی از جماعت اهل لهو و لعب و عیش و طرب آراسته و شراب می خوردند و مغنیات برای او می خواندند و به جهت مجاورت با او پیوسته من در اذیت و صدمه بودم از شنیدن این منکرات، لاجرم چند دفعه به سوی او شکایت کردم، او مُرتَدِع نشد و بالاخره در این باب اصرار و مبالغه ی بی حد کردم. جواب گفت مرا که: ای مرد، من مردی هستم مبتلا و اسیر شیطان و هوا و تو مردی هستی مُعافی (از اسارت شیطان رها)، پس اگر حال مرا عرضه داری خدمتِ صاحبت یعنی حضرت صادق علیه السلام امید می رود که خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد.
ابوبصیر گفت: کلام این مرد در من اثر کرد، پس صبر کردم تا گاهی که از کوفه به مدینه رفتم، چون شرفیاب شدم خدمت امام علیه السلام حال همسایه را برای آن جناب نقل کردم. فرمود: وقتی به کوفه برگشتی، او به دیدن تو می آید، پس به او بگو جعفر بن محمد می گوید ترک کن آنچه را که به جا می آوری از منکرات الهی، تا من ضامن شوم از برای تو بر خدا بهشت را. پس چون به کوفه مراجعه کردم مردم به دیدن من آمدند، آن مرد نیز به دیدن من آمد، چون خواست برود، من او را نگاهداشتم تا آنکه منزلم از واردین خالی شد، پس او را گفتم که: ای مرد، همانا حال تو را به جناب صادق علیه السلام عرض کردم، فرمود: که او را سلام برسان و بگو ترک کند آن حال خود را و من ضامن می شوم بهشت را برای او. آن مرد از شنیدن این کلمات گریست و گفت: تو را به خدا سوگند که جعفر بن محمد علیهما السلام چنین گفت؟ من قسم یاد کردم که چنین فرمود. گفت: همین بس است مرا، این بگفت و برفت. پس از چند روزی که گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبید، چون در خانه ی او رفتم دیدم برهنه در پشت در است و می گوید: ای ابوبصیر، آنچه در منزل خود از اموال داشتم بیرون کردم و الآن برهنه و عریانم چنانکه مشاهده می کنی. چون حال آن مرد را دیدم نزد برادران دینی خود رفتم و از برای او لباس جمع کردم و او را به آن پوشاندم. چند روزی نگذشت که باز به سوی من فرستاد که من علیل شده ام، نزد من بیا. پس پیوسته به نزد او می رفتم و می آمدم و او را معالجه می کردم، تا وقتی که مرگش در رسید من بر بالین او نشسته بودم و او مشغول جان کندن بود که ناگاه حالت غشی او را عارض شد، چون به هوش آمد گفت: ای ابوبصیر، صاحبت جعفر بن محمد علیهما السلام وفا کرد برای من به آنچه وعده فرموده بود، این بگفت و دنیا را وداع نمود.
پس از مردن او چون به سفر حج رفتم، همین که به مدینه رسیدم و خواستم خدمت امام خود شرفیاب شوم، درب خانه استیذان (اذن) خواستم و داخل شدم، چون داخل خانه شدم یک پایَم در دالان بود و یم پایم در صحنِ خانه که حضرت صادق علیه السلام از داخل اطلاق مرا صدا زد: ای ابوبصیر، ما وفا کردیم برای رفیقت آنچه را که ضامن شده بودیم.(2)
کتابی که پیش رو دارید پیرامون جوان و موسیقی می باشد که شامل ..... فصل می باشد ، که برگرفته از آیات و روایات و سخنان بزرگان و اندیشمندان و فتاوای مراجع بزرگوار تقلید و بیماری ها و امراض موسیقی می باشد و در پایان هم آلات موسیقی معرفی شده است . و از خداوند تبارک و تعالی خواستار توفیق روز افزون فراگیری احکام و عقائد و اخلاق هستیم.
اگر هم نقصی و مشکلی در کار است ما را با انتقادات سازنده و ارزنده ی خود یاری نمائید.
ثواب این کتاب را هدیه می کنم به ولی نعمت ما ایرانیها، حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام.
پایان یافت در شام شهادت صدیقه ی کبری، فاطمه زهرا علیهاالسلام.
فصل اول : پیشینه ی غنا و موسیقی


اختراع موسیقی و غنا

گاهی خوبی و بدی چیزی را از طریق شناخت مخترع و بنیان گذار آن می توان به دست آورد؛ یعنی اگر عمل و روشی به وسیله ی شخص محترمی، یا با سفارش او بنیان گذاشته شود یا رواج یابد، معلوم می شود آن عمل پسندیده و موجب تقرب به خداست.
همچنین اگر عمل و سنتی به وسیله¬ی شخص خبیثی تأسیس و بنیان گذاشته شود در می یابیم که آن عمل ناپسند و باعث دوری از رحمت خدا می شود.
بر اساس دلایل موجود و روایاتی که در دست داریم، موسیقی و غنا بوسیله ی شیطان ملعون اخترع شده و در طول تاریخ به وسیله ی افراد غیر متعهد و بی مبالات به دین، مانند: سلاطین جود و مأموران فاسق آنان رواج یافته است.

مخترع موسیقی

همان طوری که اشاره شد در برخی روایات، اختراع موسیقی به شیطان نسبت داده شده است:
1- امام صادق علیه السلام می فرماید:
وقتی حضرت آدم علیه السلام رحلت نمود، ابلیس و قابیل با رحلت او خوشحال شدند آن دو در اجتماعی شرکت جستند و به نشانه شادی برای مرگ آدم علیه السلام از طنبورها(3) و وسایل لهو (موسیقی) استفاده کردند. پس هر کسی در روی زمین از این وسایل لذت می برد از پیروان ابلیس و قابیل می باشد.(4)
از این حدیث استفاده می شود که مخترع اصلی موسیقی و نوازندگی شیطان و قابیل می باشند.

مخترع غنا

در برخی دیگر از روایات اختراع غنا به شیطان منسوب و از او به عنوان اولین خواننده یاد شده است.
در تفسیر عیاشی ا ز جابر بن عبدالله انصاری و از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روایت کرده است:
شیطان نخستین کسی است که آوازه خوانی کرد. و اولین کسی است که نوحه گری نمود و اولین کسی است که حدی خواند، هنگامی که آدم علیه السلام از (میوه ی ) درخت خورد ، شیطان آواز خواند و هنگامی که از بهشت اخراج شد و هبوط کرد ، حدا خواند و زمانی که در زمین مستقر شد نوحه گری را آغاز کرد که به وسیله ی آن نعمت های بهشت را برای آدم علیه السلام یادآوری می کرد و تا اندوه آدم علیه السلام افزون گشته و شیطان خوشحال گردد.(5)
از این دو حدیث روشن می شود که غنا (آوازه خوانی) و موسیقی ( نوازندگی) از کارهایی است که به دست شیطان تأسیس شده است. بدیهی است که شیطان همیشه دنبال کارهای خلاف و دستور خدا بوده و هیچ کار مطلوبی انجام نمی دهد و از همین جا می توان به بدی غنا و موسیقی پی برد.

سابقه ی موسیقی در ایران

غنا و موسیقی در ایران سابقه ای طولانی دارد و مردم این مرز و بوم با آن مأنوس بوده اند.
در کتاب تاریخ ایران، مشیرالدوله می نویسد: « بهرام گور از هند دوازده هزار موسیقی دان را جهت نوازندگی آورد».
راجع به همین بهرام گور « فخر الاسلام» از تاریخ اصفهانی نقل می کند که: بهرام گور دستور داد مردم نصف روز کار کنند و نیمی دیگر را به عیش و عشرت بگذرانند، باده بنوشند و نوای موسیقی بنوازند، از این رو مقام آوازه خوانان اوج یافت، روزی بر گروهی عبور کردند که می نوشیدند؛ ولی گوش نمی دادند. پرسید: کو آوازه خوان؟ جواب دادند: می خواستیم از وجودشان استفاده کنیم ، اما هزینه شان به واسطه ی کمیابی زیاد است. بهرام نامه ای به پادشاه هند نوشت و رامشگر (نوازنده و خواننده) خواست. دوزاده هزار رامشگر از هند آمدند و بهرام آنها را به شهرهای ایران تقسیم نمود.

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 7 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
پیشرفت چشم¬گیر موسیقی بین اعراب

عرب با موسیقی و غنا به صورت بسیط و ساده اش آشنا نبود؛ پس از امتزاج با ایرانیان لهو و غنا به سرعت انتشار یافت. عجب این است که سرزمین حجاز از خود سرزمین های عراق و شام که مرکز اصلی این صنعت بود جلو افتاد.
حجاز از نیمه ی دوم قرن اول هجری، هم مرکز فقه و حدیث بود و هم مرکز لهو و موسیقی . امرا و حکام اموی سخت از لهویات ترویج می کردند و به آنها سرگرم بودند. بر عکس ائمه ی اهل بیت علیهم السلام شدیداً مخالفت می کردند که در فقه و حدیث منعکس است. اگر مطلب را در سطح عامه ی مردم بررسی کنیم، می بینیم توده ی مسلمان ایرانی و همچنین علمای ایرانی نژاد با آن همه سوابق ملی در این کار، بیش از توده ی عرب و علمای عربی نژاد عکس العمل و مخالفت نشان دادند.
درباره¬ی « مالک بن انس» امام معروف اهل سنت که نژاد عرب دارد، نوشته اند: در آغاز کار می خواست رشته ی موسیقی را تعقیب کند. مادرش او را منع کرد و گفت: چون چهره و قیافه ای زیبا نداری بهتر است رشته ی فقه را دنبال کنی و همین کار را کرد.(6)

ورع و پرهیزگاری ایرانیان آن زمان

آنچه تأمل بر می انگیزد این است که اولاً ایرانیان، اهل فن غنا و موسیقی بودند و در آن کار سابقه ای زیادی داشتند و عادتاً آنها باید از نظر شرعی دنبال توجیه و تأویل بروند، ثانیاً شیوع لهو و غنا در حجاز به وسیله ی ایرانیان صورت گرفت. مغنیان معروف آن عصر بیشتر ایرانی بوده اند، در عین حال در جالت مذهبی آن روز، ایرانیان بیش از سایر ملت ها تورّع و پرهیزکاری نشان داده اند. و همچنان که اشاره شد، محل بحث حالت و محیط مذهبی است؛ اما محیط های غیر مذهبی؛ مانند « دربار هارون و دستگاه برامکه» شکل دیگر بود.(7)

موسیقی در جنگ های صدر اسلام

به هیمن جهت بوده است که در جنگ های صدر اسلام که در حدود هشتاد جنگ و دفاع بوده است، نمی بینیم که مسلیمن برای تهییج سربازان خود به موسیقی متوسل شوند، بلکه آنها شعارهای واقعی خود را به طور دسته جمعی گفته تحریک می گشتند، چنان که در یکی از جنگ ها، قریش شعار ذیل را با موسیقی و هیجان رزم می گفتند:
اُعلُ هُبَل، اٌعلُ هُبَل
بلند باد هبل، بلند باد هبل.
و مسلمانان هم در مقابل می گفتند: الله اعلی و اجل؛ خداوند بالا و بلند مرتبه است.
و با اینکه کفار به هر گونه وسایل موسیقی آن زمان برای تحریک سربازان خود متوسل می گشتند، مسلمانان کوچک ترین اعتنایی به مسئله ی موسیقی نداشتند.(8)

موسیقی یکی از ابزار استعمار است

برای بیگانگان و اسعتمارطلبان که در مقام بهره برداری از منابع طبیعی، و ربودن گنج ها و ثروت کشورهای ضعیف هستند، چیزی موثرتر از آشفتگی فرهنگ، و ناتوانی خرد و دانش ملتها نیست.
آنها خوب می دانند ، اگر ملتی فرهنگ صحیح داشته و به حقوق مدنی و اجتماعی خود آشنا و دارای عقل سلیم و اعصاب سالم باشد، هیچگاه اجازه تجاوز به دیگران نمی دهد؛ روی همین اصل سخت می کوشند تا با وسایل مختلف، نیروی خرد و دانش و عزم و اراده ملتهای کوچک را ناتوان ساخته، تااز این ضعف و ناتوانی به نفع توانایی خویش، استفاده گیرند.
از جمله برنامه هایی که در دفتر سیاسی خود برای رسیدن به این مقصود و برده ساختن مردم، تنظیم کرده اند. آزادی افسار گسیخته ازدیاد مجالس سستی و رقص و کنسرت و کاباره ها ، نمایش فیلمهای مهیج شهوت، انتشار عکس عریان و نیمه عریان زنان هوسباز به وسیله رسانه ها و نشر داستانها و رمانهای محرک ، ستایش رقاصه ها، تشویق جوانان به نوازندگی و خوانندگی، سرگرم ساختن ملتها به هر وسیله ای حتی به حل کردن جدول، پخش تصنیفهای مهیج شهوت و اشعار عاشقانه و نمایش رقص خانمها، اینها همه از عواملی است که در نقشه استعمار ، برای ناتوان ساختن اندیشه ملته ا به کار رفته است.
آری آنها می خواهند به وسیله اجرای برنامه های فوق، در دنیای جدید که خود می گویند عصر آزادی و دموکراسی است، بردگی جدیدی به وجود آورده و عده بسیاری از انسانها را در اثر ابتلائات روحی دچار حیرت و سرگردانی، ناتوانیهای فکری، تضییع نیروی تشخیص افسردگی و خمودی، ضعف اعصاب، ضعف جسمانی، انگیزه های قوی اغتشاشات فکری، هیجانات روحی، جنون،بیماریهای قلبی، انتحار، تهییج عشق، شکست عمر و بالاخره تسلیم در برابر استعمار نموده اند، تا از بردگی آنان به سود آقایی خود استفاده تمام و کمال ببرند!
بدیهی است وقتی ما در پیرامون عمل و کارکردموسیقی دقت کنیم، می بینیم آنچه را که بیگانگان می خواهند به نفع سیاست استعماری خود به دست آورند؛ همه رام وسیقی در قدرت و نفوذ تحریکات خود به همراه دارد و آنچه خوبان! همه دارند او به تنهایی داراست! و اگر بگوییم در دنیای امروز موسیقی مجهزترین ابزار استعمار است، راه خطا نرفته ایم.
بر این اساس آن قدر که در موسیقی و انتشار آن تبلیغ می شود، درباره هیچ یک از مسائل ضروری و امور حیاتی بشر تبلیغ نمی شود. صدا وسیما که دستگاه حساسی برای تعلیم و تربیت، گسترش دانش، بالا بردن سطح افکار عمومی، و بهترین دستگاه برای نشر اخلاق و امور معنوی و آشنا ساختن جامعه به راه و رسم صحیح زندگی است، به وسیله موسیقی اکثرا وقات شبانه روزش اشتغال شده و تمام برنامه های اصلاحی تحت الشعاع زیر و بم های موسیقی قرار گرفته است.
چه بسا ملتی که کار و فرهنگ و بهداشت او با مشکلات فراوانی مواجه است. برنامه موسیقی آن از همه چیز کاملتر است.

در برنامه استعمار:

موسیقی هنر معرفی می شود!
موسیقی را غذای روح می دانند!
موسیقی در رشد گیاهان مؤثر می گردد!
موسیقی سبب فربه شدن گوسفندان می گردد!
موسیقی در ازدیاد شیر گاو و انسان تأثیر می کند!(9)
و حال آنکه هنر باید خدمتگذار بشر باشد نه زیان زننده به جسم و جان او، و غذای روح باید سطح دانش و فرهنگ بشری را بالا ببرد، نه او را به سوی بیماریهای روحی و ناتوانیهای فکری و دیوانگی رهسپار کند. و برای رشد گیاهان آب و کود طبیعی لازم است، تا در بافتها و یاخته ها و اندام و قسمتهای « سیتوپلاسم» و « پروتوپلاسم» گیاهان مؤثر واقع گردد، نه تار و ضرب نوازندگان! و ازدیاد شیر گار و انسان و فربه شدن حیوانات احتیاج به خوراک خوب و کافی دارد تا آنکه هضم و جذب بدن شده و آنگاه شیر خوب به وجود آورد یا جثه حیوان را قوی سازد؛ نوای موسیقی به طور غیر طبیعی و زیان آور به هضم و جذب غذا و ازدیاد شیر کمک می کند.
از همه مهمتر تهمتی است که به عالم علم و جهان پزشکی زده و تبلیغ می کنند که « موسیقی دیوانگی و بیماریهای روحی را معالجه می کند».
اگر چنین است چرا روز به روز بر تعداد بیماران روحی و کثرت مراکز درمانی روانی اروپا و آمریکا و کشرهای دیگر افزوده می شود و چرا آمار خودکشی ها و ناکامی ها روز به روز بالا می رود به طوریکه روانشناسان را متوحش ساخته است!
اگر موسیقی دیوانگان را معالجه می کند چرا دانشمندان و روانشناسان و استادان روشنفکر طب و بهداشت برای خدمت به جهان بشریت، اجازه نمی دهند ویولنیستها و پیانیستها، تار و ضرب و وسایل موسیقی خود را برداشته و وارد تیمارستانها شوند و مدتی بخوانند و بنوازند و دیوانگان را شفای عاجل بخشند تا هزینه ی سنگینی که صرف تیمارستانها و معالجه دیوانگان می شود را لااقل صرف بهبود وضع عقلای مردم نمایند.(10)
آری همه اینها تبلیغات است، زیرا موسیقی یکی از وسایل مجهز بردگی جدید بشر است که به آسانی می تواند در دورترین نقاط به وسیله ماهواره ها زنجیر بردگی خود را به دست و پای بشر ببندد و بر نیروی فکری مرد و زن حکومت نماید. روی هیمن اصل خدمتگزاران جهان بشری و دانشمندان و روانشناسان بزرگ و دلسوز دنیا ، در مقام بیداری جامعه بشریت برآمده تا جهانیان را به این طرز بردگی جدید واقف سازند.(11)
« ناپلئون هیل» نویسنده ی آمریکایی می نویسد:
« ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز می شود ، این وسائل ده گانه ای که مغز انسان را به هیجان و فعالیت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلاء درجه می رساند به شرح زیر می باشد: 1- اشتیاق وعلاقه ی جنسی 2- عشق 3- اشتیاق سوزان برای کسب شهرت یا تحصیل مال 4- موسیقی 5- دوستی و رفاقت بین دو مرد یا دو زن یا یک زن و یکمرد 6- تبادل افکار با روح اتحاد و سازگاری بین دو نفر یا بیشتر برای نیل به موفقیت 7- تلقین به نفس 8- تحمل زحمت و مشقت زیاد 9- ترس 10- مخدرات و الکل.(12)
یکی از نویسندگان معاصر می نویسد:
« به آن افراد نادان و بی فکری که به جای تشویق جامعه به صنایع و اختراعات و توجه به اکتشافات به موسیقی و شراب دنبک اهمیت نمی دهند، بگویید یش از این خیانت به کشور روا مدارید.
وقتی استعمار گران و بیگانگان بخواهند اعصاب ملها را ضعیف نموده و آنان را ازکارهای سودمند اجتماعی باز دارند ، به برنامه موسیقی و ساز و آواز آنان بیش از کار و صنعت اهمیت می ده ند.(13)
و یکی ار راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی است چنان چه مقام مظم رهبری در این باره می فرمایند:
راجع به موسیقی و روش مقابله با تهاجم فرهنگی می فرماید: این که ما بگوئیم موسیقی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است، نه من به این معتقد نیستم که موسیقی یک چنین کششی داشته باشد؛ بهتر است بگوییم یکی از راه های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.
البته با شرایطی می تواند باشد اما بهترین راهش را این نمی دانم.(14)

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 8 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
فصل دوم : مفهوم غنا و موسیقی

قبل از آنکه به موضوع بحث بپردازیم لازم است با مفهوم لغوی و فقهی غنا و موسیقی و آنچه مربوط به این دو است آشنا شویم، زیرا چنان چه ماهیت غنا و موسیقی برای ما روشن نشود موضوع بحث مجهول خواهد ماند و این موجب ابهام در حکم نیز می گردد.

1- معنای لغوی موسیقی

اصل واژه ی موسیقی یونانی است که در زبان عربی و فارسی نیز استعمال می شود.
اهل لغت مفهوم آن را با عبارتهای گوناگون بیان کرده اند که به برخی از آنها اشاره می کنیم.
الف: در اقرب الموارد آمده است:
« الموسیقی فنُّ الغناء و التطریب ، یونانیتها موسیکی و صاحب الفن موسیقی».
موسیقیا به معنای فن آوازه خوانی ، سرود خوانی و شادی کردن است؛ لفظ یونانی آن موسیکا می باشد و صاحب این فن [در زبان عربی] موسیقی می گویند.(15)
ب: در المعجم الوجیز می خوانیم:
« الموسیقی یطلق علی فنون العزف علی آلات الطرب – الموسیقی المنسوب الی الموسیقی، الموسیقار: من حرفته الموسیقی».
موسیقا لفظی است که بر فنون و نواختن آلان طرب اطلاق می شود.
موسیقی به کسی گفته می شود که با موسیقی ارتباط داشته باشد و به آن منسوب گردد.
موسیقار کسی است که حرفه و شغلش موسیقی باشد.(16)
عبارت فوق در المعجم الوسیط نیز آمده است.(17)
شکی نیست که موسیقی مطرب را همه ی علما حرام می دانند. بسیاری از مردم فکر می کنند که موسیقی باید به نظر هر شخص و طبع هر فردی طرب آور باشد، در حالی که مطرب بودن عرفی و نوعی است و بسیاری از مردم موسیقی اصیل و سنتی را حلال و موسیقی مبتذل را حرام می دانند؛ در حالی که اگر مطرب باشد، فرقی بین اصیل و غیر آن نمی کند.
علامه ی جعفری (رحمه الله) پیرامون تعریف موسیقی می فرمایند:
انسان ها به جهت داشتن کیفیت های روانی مختلف، برداشت ها و دریافت های گوناگونی از موسیقی دارند. لذا در تعریف موسیقی گفته شده است:
« موسیقی هنری است که از تنظیم و ترکیبات اصوات به وجود می آید و زیبایی آن بر حسب اثری است که در ذهن شنونده دارد سنجیده می شود».
کسی دیگر درباره موسیقی چنین می گوید:
« نوای موسیقی از احساسات و انفعالات درونی انسان ناشی می شود و معرف غم و شادی ، هیجان و آرامش روحی انسان است». و ما چون نمی دانیم که پدیده ی موسیقی در سطوح خود آگاه، نیمه خود آگاه و ناخود آگاه چه اثری ایجاد می کند، لذا نمی توانیم یک تعریف روشنی مانند تعریف یک نمود فیزیکی، در پدیده ی موسیقی داشته باشیم . از مجموع مطالعات درباره ی این پدیده می توان به دو اصطلاح عمده دسترسی پیدا کرد:
1. مفهوم عمومی موسیقی: این مفهوم شامل هر صدا و آهنگی می باشد که تاثیر در روان آدمی از نظر احساسات و تموجات روانی به وجود می آورد.
2. مفهوم خاص موسیقی: این نوع موسیقی به انواع گوناگون تقسیم می گردد؛ مانند موسیقی کلیسا، اپرت ، لید ، سنفونی و ...
البته تقسیم دیگری در باره موسیقی گفته شده :
موسیقی طبیعی : نغمه ی جویبارها ، صدای آبشارها، صدای وزش بادهای ملایم در درختان، نوای پرندگان ، که این گونه نواهای طبیعی چون غالباً یک رنگ و یک نواخت و بر یک آهنگ و میزان ملایم است مسرت بخش می باشد.
موسیقی هنری: عبارت است از همان آهنگ هایی که بشر آنها را ساخته است و وسایل مصنوعی آن در دنیای کنونی عبارت است از : تار، ویلون، سنتور، اکوردئون، گیتار، پیانو و غیره.
آهنگ های مصنوعی دارای زیر و بم و ارتعاشات و تحریکات گوناگونی است که گاه می خنداند و زمانی می گریاند و گاهی به حد افراط نیروی نشاط را در آدمی تحریک می کند.
زمانی او را سخت به دیار غم و اندوه می فرستد یا او را در حیرت و بهت فرو می برد و گاهی اندیشه های منطقی او را به خیالات و پندهایی تبدیل می کند، در صورتی که آهنگ های طبیعی چنان که متذکر شدیم نمودهای مستقیم واقعیت هایی است که در جریانند.(18)
انواع موسیقی به لحاظ کاربرد محتوایی
مقام معظم رهبری پیرامون موسیقی اصیل و سنتی می فرمایند:
1- موسیقی اصیل و سنتی و غیر سنتی
مقام معظم رهبری راجع به موسیقی اصیل و سنتی می فرماید:
من نمی توانم به طور مطلق بگویم که موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی حلال است، نه این طور نیست. بعضی خیال می کنند که مرز موسیقی حلال و حرام موسیقی سنتی است، نه این طور نیست. آن موسیقی که منادیان دین و شرع همیشه در دوره های گذشته با آن مقابله می کردند و می گفتند: حرام است، همان موسیقی سنتی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین ، در نزد افراد بی بند و بار ، در نزد افرادی که به شهوات تمایل داشتند اجرا می شده، این همان موسیقی حرام است.
بنابراین مرز موسیقی حرام و حلال عبارت از ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست. مرز آن چیزی است که من عرض کردم. این ملاک را می شود به دست شما بدهیم ؛ اما این که این نوار جزو کدام گروه است، این را من نمی توانم مشخص کنم.
آیا موسیقی سنتی که میراث ملی ایران می باشد حرام است یا خیر؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته): چیزی که از نظر عرف موسیقی لهوی مناسب با مجالس لهو و معصیت محسوب می شود به طور مطلق حرام است. و در این مورد فرقی بین موسیقی ایرانی و غیر ایرانی و موسیقی سنتی و غیر آن نیست.(19)
آیت الله العظمی سیستانی (دامت برکاته): معیار حرام و حلال سنتی بودن نیست.
آیت الله العظمی بهجت (دامت برکاته): موسیقی مطرب حرام است و موسیقی ملهی نیز مورد احتیاط است.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته): حرام است.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی رحمه الله علیه: سنت حرام باید ترک شود.
آیت الله العظمی تبریزی رحمه الله علیه: موسیقی لهوی حرام است و فرقی بین سنتی و غیر سنتی نیست.(20)

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
admin آفلاین



ارسال‌ها : 124
عضویت: 30 /7 /1391
شناسه یاهو: hamidsalavaty
تشکرها : 7
تشکر شده : 97
پاسخ : 9 RE پژوهشی در موسیقی واثرات آن
2- موسیقی حرام

مقام معظم رهبری پیرامون موسیقی حرام می فرمایند:
در مورد موسیقی دو حرف وجود دارد، یکی این که ببینیم اساساً مشخصه های موسیقی حلال و حرام چیست؟ دیگر اینکه بیاییم در مصداق، مرزهایی را مشخص کنیم تا به قول شما جوانان بدانند که این یکی حرام است و این یکی حلال. البته این دومی کار آسانی نیست، کار دشواری است که انسان از این همه اجرای موسیقی های گوناگون، موسیقی خارجی، موسیقی ایرانی هم با انواع و اقسامش، با کلام، بی کلام بخواهد یکی یکی این ها را مشخص کند؛ اما مشخصه های کلی دارد که آن را می شود گفت. البته من هم در جاهایی به بعضی از اشخاص که دست اندرکار بودند، آنچه را که می توانستم گفته ام. حالا هم مختصری برای شما عرض می کنم.
ببینید موسیقی اگر انسان را به بیکاری و ابتذال ، بی حالی و واخوردگی از موقعیت های زندگی و احوال اینها بکشاند، این موسیقی، موسیقی حلال نیست موسیقی حرام است. موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت از خدا و از ذکر غافل کند این موسیقی حرام است.
موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوترانی تشویق کند این موسیقی حرام است.
نظر اسلام این است، موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست. اینهایی را که من گفتن بعضی از آنها در موسیقی بی کلام و سازها است بعضی هم حتی در کلمات است؛ یعنی ممکن است فرضاً یک موسیقی ساده ی بی ضرر را اجرا کنند، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده می شود، شعر گمراه کننده ای باشد. شعر تشویش کننده ی به بی بند و باری به ولنگاری ، شهوترانی ، غفلت و این طور چیزها باشد آن وقت حرام می شود.
بنابر این آن چیزی که شاخص حرمت و حلیت در موسیقی است و نظر شریف امام در اواخر حیات مبارکشان که آن نظریه را در باب موسیقی دادند همین مطلب بود.
لهو یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از مععویت، دور شدن از واقعیتهای زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلطیدن در ابتذال و بی بند و باری پس این موسیقی می شود حرام.

3- موسیقی متعالی یا عرفانی

قسمتی از موسیقی که احساسات متعالی شنونده را بر می انگیزاند و او را به یاد خدا و بهشت می اندازد و دلبستگی به زخارف دنیا را در وجود او کاهش می دهد و رغبت به عبادت و اطاعت از خدا و تقوا و دینداری را در دل او تقویت می کند و دوری از گناه را سلب می شود. نفس این موسیقی در تلطیف و ذوق و پرورش فضائل اخلاقی نیز قابل توجه است.(21)

4- موسیقی مفید

آن است که کاربرد مفید و مثبت دنیایی داشته باشد. و از عوارض سوء اخلاقی به دور باشد. در موسیقی مفیو فوائد و نتایج مثبت دنیوی مانند رفع خستگی و ... نهفته است.(22)
5- موسیقی مبتذل
این نوع موسیقی بر خلاف دو نوع قبلی که باعث تحریک و تحریص شهوات نفسانی می شود و انسان را از یاد خدا باز می دارد و به ارتکاب گناهان سوق می دهد و با اهداف دین در تضاد است.(23)
6- موسیقی بیهوده
این نوع موسیقی ، مستقیماً تأثیر سوئی را در برندارد اما سبب سرگرمی اتلاف وقت و گرایش به پوچی می شود.(24)

چند استفتاء


موسیقی غم انگیز

گوش دادن به موسیقی غم انگیز چه حکمی دارد؟
همه مراجع: در موسیقی حرام تفاوتی بین شاد و غم انگیز بودن آن نیست و گوش دادن به هر دو حرام است.(25)

موسیقی نیرو بخش

اگر گوش دادن به موزیک باعث نیرو گرفتن و علاقه پیدا کردن به کار باشد حکمش چیست؟
همه مراجع: اگر از نوع موسیقی حرام باشد گوش دادن به آن جایز نیست. هر چند باعث علاقه پیدا کردن به کار شود.(26)

موسیقی تفریحی

آیا استماع موسیقی و یا غنا به قصد تفریح، تفنن و گذراندن اوقات فراغت اشکال دارد؟
همه مراجع: اگر از نوع موسیقی حرام باشد گوش دادن به آن جایز نیست. هر چند به منظور هدف یاد شده باشد.(27)

موسیقی کوتاه

آیا گوش دادن به موسیقی، (حد و اندازه و زمان) مشخص دارد؟ برای مثال اگر کسی دو دقیقه به قطعه ای از موسیقی لهوی گوش دهد آیا مرتکب گناه شده است؟
همه مراجع: تفاوتی میان موسیقی کوتاه مدت و بلند مدت نیست.(28)

2- مفهوم نوت = نت

فرهنگ زبان فارسی « نوت » را این گونه معنا کرده است:
نوت (= نت): نشانه هایی که به وسیله ی آنها آوازهای موسیقی را نشان می دهند، دو، ر، می، فا، سل، لا، سی.
در فرهنگ معین نیز «نوت» را شبیه عبارت فوق معنا کرده و سپس چگونگی کاربرد هر یک از آن هفت نشانه را توضیح داده است.(29)

3- معنای لغوی غناء

اکثر علماء و لغویین «غناء» را تفسیر کرده اند به: ترجیع آوازی که شنونده را به طرب آورد.(30)
صوت لهو یعنی؛ آوازی که از روی لهو و التذاذ از قوه ی شهویه بیرون آید اعم از اینکه در عرف آن را سرود و خوانندگی بگویند مانند غنای در اشعار یا نگویند بواسطه ی آن کلمات قرآن یا مرثیه باشد اگر چه مشتمل بر طرب نباشد ، پس در تحقیق غناء فرقی نیست بین اشعار و قرائت قرآن یا مرثیه و غیراینها، چون اذان بلکه حرمت غناء در مراثی و قرآن شدیدتر است و معصیت آن بیشتر و عقاب آن مضاعف است.(31)
فقهای عالی قدر در تعریف غناء می فرمایند:
« مد الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب»
غناء عبارت است از: کشیدن و چرخانیدن صدا در حلق به حالتی که مناسب مجالس لهو و باطل(مطرب) باشد.(32)
غناء و جمیع خوانندگی را در فارسی « سرود» می گویند و در میان عرب اکنون هم می شنویم کسی را که می خواهند بگویند خوانندگی کن، می گویند: «تَغَنَّ» یعنی: غناء بکن.(33)

4- معنای ترجیع

ترجیع را تفسیر کرده اند به: تکریر و حرکت دادن آواز در گلو.(34)
صاحب قاموس و صحاح گفته اند: ترجیع، گردانیدن آواز در حلق است و صاحب نهایه ترجیع را تصور نموده به این که بگوید: اآ اآ اآ و سایر اهل لغت هم قریب به همین مضمون گفته اند و خلاصه ترجیع همانست که در اصطلاح خواننده ها تحریرش گویند.(35)
بنابراین ترجیع عبارت است از : آوا، آهنگ دادن به صدا ، زیر و بم و چهچه ی صدا.

5- معنای طرب (مطرب)

حالتی است که از آن برای آدمی خوشحالی یا اندوه حاصل می شود.(36)
طرب را در صحاح این طور معنی کرده: ( الطرب خفه یصیب الانسان شده حزن او سرور) ( صحاح ، قاموس)
طرب یک سبکی است که به سبب اندوه زیاد یا خوشحالی فوق العاده به انسان دست می دهند.
و قریب به همین معنی را سایر اهل لغت ذکر کرده اند.
پس طرب حرکتی است در طبع، از سرور یا اندوهی که ناشی از شنیدن سازها و آوازهای خوش است حاصل می شود.(37)
به فیض کاشانی رحمه الله علیه و خراسانی رحمه الله علیه نسبت داده اند که این دو بزرگوار منکر حرمت غناء شده اند . امام خمینی رحمه الله علیه در این مورد می فرماید:
این نسبت بر خلاف ظاهر کلام این دو بزرگوار است. بلکه ظاهر کلامشان این است که غناء دو قسم است: غنای حق و غنای باطل.
غنای حق در مورد اشعاری است که ذکر بهشت و جهنم و تشویق مردم به آخرت را در بر دارد.
غنای باطل همان چیزی است که در مجالس اهل لهو و باطل مثل مجالس بنی امیه و بنی عباس بوده است. و سخن مرحوم فیض و مرحوم خراسانی ثابت نشده است که بر خلاف اجماع یا مذهب باشد.(38)
پس طرب عبارت است از: حالتی که در اثر غم یا شادی به انسان دست می دهد به گونه ای که در اثر آن، حرکات سبک وخلاف شأن ، وقار و متانت از او صادر گردد.

امضای کاربر :
یکشنبه 14 آبان 1391 - 17:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از admin به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeedmokhber /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :